Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
launch an attack
U
اجرای حمله شروع تک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
launch
U
اجرای حمله شروع عملیات
launched
U
اجرای حمله شروع عملیات
launches
U
اجرای حمله شروع عملیات
launching
U
اجرای حمله شروع عملیات
Other Matches
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
launching
U
شروع یا اجرای یک برنامه
launch
U
شروع یا اجرای یک برنامه
launched
U
شروع یا اجرای یک برنامه
launches
U
شروع یا اجرای یک برنامه
launch an attack
U
شروع حمله
kick off
U
شروع حمله
line of departure
U
خط شروع حمله
jump off
U
شروع حمله
launch
U
شروع کردن حمله
thrust line
U
خط شروع حمله ناگهانی
launches
U
شروع کردن حمله
launching area
U
منطقه شروع حمله
launched
U
شروع کردن حمله
launching
U
شروع کردن حمله
trigger
U
شروع کردن حمله یاکار
triggered
U
شروع کردن حمله یاکار
triggers
U
شروع کردن حمله یاکار
cold
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
coldest
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
colds
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
colder
U
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
executes
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executing
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
execute
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executed
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
modes
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
pre-
U
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
pre
U
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
halted
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt
U
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
chaining
U
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
U
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
Sound Recorder
U
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
set up
U
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
run duration
U
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
feasibility study
U
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
application of fire
U
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
possession money
U
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
start off
U
شروع کردن شروع شدن
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
initiation
U
شروع کار شروع
performance standard
U
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
Sound Blaster
U
و پس اجرای آن
run
U
اجرای
runs
U
اجرای
auto da fe
U
اجرای رای
plan implementation
U
اجرای برنامه
post strike
U
بعد از اجرای تک
enforcement of a judgment
U
اجرای حکم
administration of justice
U
اجرای عدالت
conduct of fire
U
اجرای اتش
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
concurrent execution
U
اجرای همزمان
budget execution
U
اجرای بودجه
program execution
U
اجرای برنامه
carry out the obligations
U
اجرای تعهدات
parallel run
U
اجرای موازی
dry run
U
اجرای ازمایشی
execution of judgments
U
اجرای احکام
rerun
U
اجرای مجدد
use
U
اجرای چیزی
uses
U
اجرای چیزی
test run
U
اجرای ازماینده
administer justice
U
اجرای عدالت
test run
U
اجرای ازمایشی
concurrently
U
اجرای همزمان
ground work
U
اجرای فن در خاک
fulfilment of an obligation
U
اجرای تعهد
machine run
U
اجرای ماشین
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
execution of wills
U
اجرای وصایا
insubordination
U
سرپیچی از اجرای دستور
self aid
U
اجرای کمکهای اولیه
checked
U
اجرای خشک یک برنامه
wargaming
U
اجرای بازی جنگ
war game
U
اجرای بازی جنگ
involves
U
آغاز با اجرای یک برنامه
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
by the number
U
اجرای فرمان با شماره
check
U
اجرای خشک یک برنامه
methode of fire
U
روش اجرای تیراندازی
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
involve
U
آغاز با اجرای یک برنامه
enforcement of judgement
U
اجرای احکام قضایی
enforcement of a judment
U
اجرای حکم دادگاه
task forces
U
نیروی اجرای عملیات
task force
U
نیروی اجرای عملیات
final process
U
دستور اجرای حکم
pursuance of a plan
U
اجرای نقشه یا طرحی
multitasking
U
اجرای چندین کار
multi tasking
U
اجرای چندین کار
reprieved
U
تعلیق اجرای مجازات
transattack period
U
زمان اجرای تک اتمی
reprieves
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieving
U
تعلیق اجرای مجازات
task element
U
عنصر اجرای عملیات
involving
U
آغاز با اجرای یک برنامه
checks
U
اجرای خشک یک برنامه
operate
U
دستورات اجرای کامپیوتر
operates
U
دستورات اجرای کامپیوتر
class ii activity
U
اجرای اماد طبقه 2
class i activity
U
اجرای اماد طبقه 1
implementation of the decisions
U
اجرای قرار
[رای]
legal enforcement
U
اجرای حکم دادگاه
technique
U
روش یا فن اجرای کار
techniques
U
روش یا فن اجرای کار
administration of a will
U
اجرای وصیت نامه
operated
U
دستورات اجرای کامپیوتر
enforcement by writ
U
اجرای حکم دادگاه
desk
U
اجرای خشک برنامه
desks
U
اجرای خشک برنامه
apply a correct holt
U
اجرای فن صحیح کشتی
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
textbook
U
اجرای حرکت کامل و فنی
suspends
U
به عقب انداختن اجرای حکم
high angle pit
U
چاله مخصوص اجرای تیرقائم
textbooks
U
اجرای حرکت کامل و فنی
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
suspending
U
به عقب انداختن اجرای حکم
task element
U
قسمت مامور اجرای عملیات
suspend
U
به عقب انداختن اجرای حکم
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
phases
U
دوره زمانی اجرای برنامه
specific performance
U
نحوه اجرای معین در قرارداد
execution
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
concept
U
تدبیر روش اجرای یک چیز
concepts
U
تدبیر روش اجرای یک چیز
phased
U
دوره زمانی اجرای برنامه
phase
U
دوره زمانی اجرای برنامه
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
staged
U
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
passives
U
وقت کشی بدون اجرای فن
passive
U
وقت کشی بدون اجرای فن
mission request
U
درخواست اجرای ماموریت هوایی
fire time
U
زمان اجرای اتش یا انفجار
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
precedence
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
execute
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executed
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executes
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
ambuscade
U
دام محل اجرای کمین
executing
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
collectivism
U
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
operator
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
exempted , adressee
U
گیرنده معاف از اجرای دستور
operators
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
pass
U
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
passed
U
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
passes
U
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
maths
U
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
execution
U
مدت زمان بین اجرای یک دستور
compile and go
U
بار کردن و اجرای یک برنامه کامپایل
rerun
U
اجرای برنامه یا چاپ مجدد کار
run duration
U
مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
microcycle
U
برای دادن زمان اجرای دستورات
run duration
U
که زمان اجرای برنامه انجام می شوند
math
U
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
intermittent
U
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
command of execution
U
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
interdict
U
ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
proponent
U
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
task group
U
ناو گروه مامور اجرای عملیات
task fleet
U
ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
delay position
U
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
proponents
U
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
budgetary control
U
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
adagio
آهسته و ملایم
[اجرای آهنگ باهستگی]
e hour
U
وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
immediate
U
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
offense,etc
U
حمله
canvassed
U
حمله
assailment
U
حمله
onslaught
U
حمله
thrusting
U
حمله
canvass
U
حمله
thrusts
U
حمله
assaults
U
حمله
sallies
U
حمله
assault
U
حمله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com