Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
open general license
U
اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proprietary goods
U
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
tokens
U
اجازه ورود
token
U
اجازه ورود
visas
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
entranced
U
ورودیه اجازه ورود
entrances
U
ورودیه اجازه ورود
visa
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
entrancing
U
ورودیه اجازه ورود
entrance
U
ورودیه اجازه ورود
let someone through
U
اجازه ورود دادن
ingress
U
حق دخول اجازه ورود
to refuse somebody entry
[admission]
U
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
pratique
U
اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
The passenger was admitted into the USA.
U
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
calendar program
U
ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
bounds
U
محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
bonded goods
U
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
common user supplies
U
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items
U
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
products customarily found in a pharmacy
U
کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
piece goods
U
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
job lots
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
deliverable state
U
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
prototype
U
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
bonded goods
U
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
prototypes
U
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
five and ten
U
کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
slow moving
U
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
flotsam and jetsam
U
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
flotsam
U
کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
individual demand schedule
U
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
out of bond
U
کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
flat
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
comparative cost
U
اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
clearance in ward
U
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
prior admission
U
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
knocked down
U
کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
futures goods
U
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
introgression
U
ورود
right of entry
U
حق ورود
arr
U
ورود
ingress
U
ورود
entree
U
ورود
introit
U
ورود
entry
U
ورود
entrance fees
U
حق ورود
admitance
U
ورود
arrivals
U
ورود
entrancing
U
ورود
entrances
U
ورود
entranced
U
ورود
entrance
U
ورود
arrival
U
ورود
inductions
U
ورود
induction
U
ورود
appulse
U
ورود
entrance fee
U
حق ورود
re entry
U
ورود
accession
U
ورود
air inclusion
U
ورود هوا
ingression
U
ورود
importation
U
ورود
re-entry
U
ورود
importing
U
ورود
infare
U
ورود
inning
U
ورود
import
U
ورود
imported
U
ورود
import
U
مفهوم ورود
landfall n
U
ورود بخشکی
homecoming
U
ورود بخانه
landding
U
ورود بخشکی
ease of entry
U
سهولت ورود
admittance
U
ورود دخول
imported
U
مفهوم ورود
initation
U
ورود بعضویت
house-warming
U
جشن ورود
homecomings
U
ورود بخانه
entry side
U
جهت ورود
first in first out
U
به ترتیب ورود
house warming
U
جشن ورود
log in sequrity
U
ایمنی ورود
data insertion
U
ورود داده ها
due in
U
در شرف ورود
landing
U
ورود بخشکی
arrival hall
U
سالن ورود
data import
U
ورود داده
approach ramp
U
فرازای ورود
tardiness
U
تاخیر ورود
first in first out
U
بترتیب ورود
capital inflow
U
ورود سرمایه
acetylation
U
ورود ریشهء
house-warmings
U
جشن ورود
free entrance
U
ورود مجانی
forcible entry
U
ورود عدوانی
landings
U
ورود به خشکی
inlet
U
ورود دخول
fifo
U
به ترتیب ورود
inlets
U
ورود دخول
landings
U
ورود بخشکی
arrival rate
U
نرخ ورود
intervance of third party
U
ورود ثالث
tokens
U
بلیط ورود
token
U
بلیط ورود
influxes
U
ورود هجوم
influx
U
ورود هجوم
input of current
U
ورود جریان
intrant
U
ورود رسمی
landfalls
U
ورود بخشکی
landfall
U
ورود بخشکی
landing
U
ورود به خشکی
on arrival
U
هنگام ورود
when entering
U
هنگام ورود
port of entry
U
بندرمحل ورود
cost to entry
U
هزینه ورود
inlet time
U
زمان ورود
entry point
U
نقطه ورود
entry
U
ورود راهرو
receipt statement
U
اعلامیه ورود
energy intake
U
ورود انرژی
importing
U
مفهوم ورود
admission
U
اجازهء ورود
entree
U
اجازهء ورود
reebtry
U
ورود مجدد
entering angle
U
زاویه ورود
arrival hall
U
سالن ورود
advent
ظهور و ورود
admissions
U
اجازهء ورود
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
entrancing
U
حق ورود دروازهء دخول
gold import point
U
نقطه ورود طلا
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
hails
U
اعلام ورود کردن
entranced
U
حق ورود دروازهء دخول
raid
U
ورود ناگهانی پلیس
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
entrances
U
حق ورود دروازهء دخول
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
entrance
U
حق ورود دروازهء دخول
lifo
U
به ترتیب عکس ورود
raids
U
ورود ناگهانی پلیس
raiding
U
ورود ناگهانی پلیس
raided
U
ورود ناگهانی پلیس
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
gate
U
وسایل ورود ورودیه
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
last in first out
U
به ترتیب عکس ورود
last in first out
U
بترتیب عکس ورود
barrier to entry
U
منع ورود به صنعت
gangplank
U
تخته ورود به ناو
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
entry plan
U
طرح ورود به بندر
round-up
U
ورود ناگهانی پلیس
bust
[colloquial]
U
ورود ناگهانی پلیس
gangplanks
U
تخته ورود به ناو
nonjoinder
U
عدم ورود در دعوا
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
hailing
U
اعلام ورود کردن
hailed
U
اعلام ورود کردن
hail
U
اعلام ورود کردن
estimated time of arrival
U
زمان تقریبی ورود
subroutine reentry
U
ورود جمله به زیرروال
gates
U
وسایل ورود ورودیه
police raid
U
ورود ناگهانی پلیس
infare
U
مهمانی بمناسبت ورود
inflow of labor
U
جریان ورود کارگر
inflow of foreign funds
U
ورود وجوه خارجی
house-warmings
U
جشن ورود بخانه تازه
rje
U
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
street inlet
U
دریچه ورود فاضلاب سطحی
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
to announce one's arrival
U
ورود خود را اعلام کردن
we watched for his arrival
U
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
sign-on
U
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
house-warming
U
جشن ورود بخانه تازه
docl pass
U
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com