English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indult U اجازه نامه امتیاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
patent U امتیاز نامه
patented U امتیاز نامه
patents U امتیاز نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concession deed U امتیاز نامه
patenting U امتیاز نامه
grants U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grant U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
lincense U اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
granted U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
licensing U اجازه نامه
license U اجازه نامه
power of attorney U اجازه نامه
letter of attorney U اجازه نامه
certificate of authority U اجازه نامه
power of authority U اجازه نامه
power of procuration U اجازه نامه
billet U اجازه نامه
billeting U اجازه نامه
billets U اجازه نامه
full power of attorney U اجازه نامه
billeted U اجازه نامه
warrant of attorney U اجازه نامه
charters U منشور اجازه نامه
chartering U منشور اجازه نامه
exequatur U اجازه نامه قونسول
charter U منشور اجازه نامه
chartered U منشور اجازه نامه
letters of reprisal U اجازه نامه انتقام
letter missive U اجازه نامه ابلاغیه
billeted U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet U پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
concessions U امتیاز
lease U امتیاز
game bird U یک امتیاز
privilege U امتیاز
run U یک امتیاز
runs U یک امتیاز
point U امتیاز
concession U امتیاز
pas U امتیاز
licenses U امتیاز
credit U امتیاز
leases U امتیاز
credits U امتیاز
crediting U امتیاز
chartering U امتیاز
plus U امتیاز
charter U امتیاز
royalties U حق امتیاز
credited U امتیاز
royalty U حق امتیاز
charters U امتیاز
advantage U امتیاز
chartered U امتیاز
ads U امتیاز
franchises U امتیاز
ad U امتیاز
scorelines U خط امتیاز
pre-eminence U امتیاز
act of grace U امتیاز
scoreless U بی امتیاز
prominence U امتیاز
prerogatives U امتیاز
franc U امتیاز
francs U امتیاز
distinction U امتیاز
franchise U امتیاز
score U امتیاز
distinctions U امتیاز
scored U امتیاز
upper hand U امتیاز
scores U امتیاز
scoreline U خط امتیاز
prominency U امتیاز
pre eminence U امتیاز
rectum U امتیاز
rectums U امتیاز
priviege U امتیاز
licence U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
prerogative U امتیاز
licences U امتیاز
go-ahead U امتیاز برتر
precedence U امتیاز سابقه
love U امتیاز صفر
win on points U پیروزی با امتیاز
loved U امتیاز صفر
ace U امتیاز سرویس
loves U امتیاز صفر
magna cum laude U با امتیاز زیاد
maritime lien U امتیاز دریایی
perfect score U امتیاز کامل
converts U امتیاز گرفتن
law of advantage U قانون امتیاز
converted U امتیاز گرفتن
converting U امتیاز گرفتن
odd U امتیاز دادن
odder U امتیاز دادن
score sheet U برگ امتیاز
loss on points U باخت با امتیاز
licence owner U صاحب امتیاز
scoreless U بدون امتیاز
preferential U امتیاز دهنده
set point U اخرین امتیاز
aces U امتیاز سرویس
precedency U امتیاز سابقه
match point U اخرین امتیاز
match points U اخرین امتیاز
convert U امتیاز گرفتن
outpoint U برنده با امتیاز
foot score line خط امتیاز انتهایی
headstart U امتیاز در شروع
grantee U صاحب امتیاز
concessioner U صاحب امتیاز
concessionary U صاحب امتیاز
oddest U امتیاز دادن
privileged U امتیاز دار
field privilege U امتیاز فیلد
privileged U دارای امتیاز
chalk up U کسب امتیاز
awarding of points U امتیاز دادن
concessionaire U صاحب امتیاز
decision U برنده با امتیاز
decisions U برنده با امتیاز
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
game point U امتیاز پایانی
worst- U امتیاز اوردن
differentia U وجه امتیاز
insurance U امتیاز مطمئن
worst U امتیاز اوردن
double figures U امتیاز دو رقمی
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
prerogative U امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogatives U امتیاز مخصوص حق ارثی
To gain an advantage. U کسب امتیاز کردن
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
To score points. U امتیاز آوردن ( ورزش )
To keep the score. U حساب امتیاز رانگاهداشتن
in the hole <idiom> U امتیاز پایین صفر
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
patents U دارای حق امتیاز امتیازی
monopolising U امتیاز انحصاری گرفتن
ahead U دارای امتیاز بیشتر
patented U دارای حق امتیاز امتیازی
patent U دارای حق امتیاز امتیازی
counts U تعداد امتیاز توپزن
read write privilege U امتیاز خواندن- نوشتن
counting U تعداد امتیاز توپزن
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
duckings U اخراج توپزن بی امتیاز
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
wining by deukjoom U برد تکواندو با امتیاز
tallying U کسب یا ثبت امتیاز
tally U کسب یا ثبت امتیاز
tallies U کسب یا ثبت امتیاز
licensees U صاحب جواز یا امتیاز
tallied U کسب یا ثبت امتیاز
scoring key U [کلید امتیاز دهی]
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
deciding U امتیاز سرنوشت ساز
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
patenting U دارای حق امتیاز امتیازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com