English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
May I offer you a cigarette? U اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
may i take it please U اجازه می فرمایید
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
Your attention please. U توجه فرمایید !توجه فرمایید !
May I take my leave ? May I be excused ? U مرخص می فرمایید ؟
You are not being fair . U کم لطفی می فرمایید
As you can see for yourself. U همانطور که ملاحظه می فرمایید
What kind of talk is that ? I object to your remarks (state ments) U این چه فرمایش است می فرمایید ! ( در مقام اعتراض )
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
offers U تقدیم
presentation U تقدیم
presentations U تقدیم
offered U تقدیم
offer U تقدیم
permutation U تقدیم
permutations U تقدیم
propounding U تقدیم کردن
putting U تقدیم داشتن
propounds U تقدیم کردن
rededication U تقدیم مجدد
hold forth <idiom> U تقدیم کردن
yours f. U با تقدیم احترامات
offer U تقدیم داشتن
propound U تقدیم کردن
puts U تقدیم داشتن
put U تقدیم داشتن
offered U تقدیم داشتن
yours respectfully U با تقدیم احترامات
offers U تقدیم داشتن
phase lead U تقدیم فاز
presentation of credentials U تقدیم استوارنامه
stump U ته سیگار
butted U ته سیگار
butt U ته سیگار
cigarette U سیگار
stumped U ته سیگار
stubbing U ته سیگار
stumps U ته سیگار
stubs U ته سیگار
fags U سیگار
butts U ته سیگار
fag U سیگار
stumping U ته سیگار
cigarettes U سیگار
stub U ته سیگار
stubbed U ته سیگار
cigars U سیگار
cigar U سیگار
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
tender U تقدیم کردن پیشنهاد
tendering U تقدیم کردن پیشنهاد
tendered U تقدیم کردن پیشنهاد
tenderest U تقدیم کردن پیشنهاد
proffer U تقدیم پیشنهاد کردن
proffered U تقدیم پیشنهاد کردن
to bring up U تقدیم یا مطرح کردن
proffers U تقدیم پیشنهاد کردن
prolepsis U تقدیم یا تقدم امری
proffering U تقدیم پیشنهاد کردن
to offer U تقدیم کردن [دادن]
cigars U سیگار برگ
filter tips U سیگار فیلتردار
chain-smoked U پی در پی سیگار کشیدن
filter tips U فیلتر سیگار
chain-smoke U پی در پی سیگار کشیدن
manil U سیگار مانیلا
filter tip U سیگار فیلتردار
filter tip U فیلتر سیگار
cigar shaped U دوسرتیزچون سیگار
cigar holder U چوب سیگار
cigar case U قوطی سیگار
a carton of cigarettes U یک کارتن سیگار
cigar U سیگار برگ
chain-smokes U پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoking U پی در پی سیگار کشیدن
cigarette paper U کاغذ سیگار
libations U تقدیم شراب به حضور خدایان
libation U تقدیم شراب به حضور خدایان
submitted U تسلیم شدن تقدیم داشتن
to pay one's respects to U احترامات خود را به ........تقدیم کردن
submits U تسلیم شدن تقدیم داشتن
submit U تسلیم شدن تقدیم داشتن
presentative U قابل تقدیم درک کردنی
submitting U تسلیم شدن تقدیم داشتن
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
filter-tipped U سیگار دارای فیلتر
cheroot U نوعی سیگار برگ
filter tipped U سیگار دارای فیلتر
woodbine U سیگار برگ ارزان
snip U ادم احمق ته سیگار
snipped U ادم احمق ته سیگار
snipping U ادم احمق ته سیگار
cheroots U نوعی سیگار برگ
woodbind U سیگار برگ ارزان
assessment U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessments U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
transposal U پس وپیش سازی تقدیم وتاخیر جابجاشدگی
He is a chain smoker. U پشت سرهم سیگار می کشد
smoking carriage U واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking room U اتاق ویژه سیگار کشیدن
smoking car U واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
stogie U سیگار برگ باریک وگران قیمت
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. U جلوی پدرش سیگار نمی کشد
stogy U سیگار برگ باریک وگران قیمت
He had a cigar between his lips . U یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
lay off <idiom> U بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
to go out U خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
to quit something cold turkey U چیزی را یکدفعه ترک کردن [مانند سیگار یا الکل]
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
to express one's heartfelt U قبلا سپاس گزاری کردن تشکرات قلبی خودرا تقدیم کردن
petitioning U عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitioned U عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petition U عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitions U عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
adduces U اقامه کردن تقدیم کردن
adduced U اقامه کردن تقدیم کردن
adducing U اقامه کردن تقدیم کردن
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
adduce U اقامه کردن تقدیم کردن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
fiats U اجازه
authorization U اجازه
by permission of U با اجازه
authorisations U اجازه
fiat U اجازه
permission U اجازه
licenses U اجازه
warrent U اجازه
licence U اجازه
licences U اجازه
ok U اجازه
liberties U اجازه
liberty U اجازه
licensure U اجازه
permit U اجازه
ratification U اجازه
license U اجازه
licensing U اجازه
leaving U اجازه
approval U اجازه
authority U اجازه
leave U اجازه
okay U اجازه
permits U اجازه
unauthorized U بی اجازه
permitting U اجازه
searcher warrant U اجازه بازرسی
passages U اجازه عبور
licensable U قابل اجازه
lincense or cence U اجازه دادن
suffer U اجازه دادن
searcher warrant U اجازه تفتیش
suffered U اجازه دادن
suffers U اجازه دادن
accesses U اجازه دخول
audiences U اجازه حضور
audience U اجازه حضور
accessing U اجازه دخول
billets U اجازه نامه
to obtain permission U اجازه گرفتن
billeting U اجازه نامه
billeted U اجازه نامه
accessed U اجازه دخول
to beg leave U اجازه رفتن
to ask permission U اجازه خواستن
clearance U اجازه زدودگی
access U اجازه دخول
to admit of U اجازه دادن
billet U اجازه نامه
passage U اجازه عبور
approach clearance U اجازه تقرب
power of authority U اجازه نامه
by your leave U با اجازه شما
consent U رضا اجازه
power of attorney U اجازه نامه
consented U رضا اجازه
conge U اجازه عبور
letter of attorney U اجازه نامه
approach clearance U اجازه فرود
acquisition authority U اجازه خرید
letting U اجازه دادن
authorizations U اختیار اجازه
let U اجازه دادن
warrant of attorney U اجازه نامه
power of procuration U اجازه نامه
permissive U اجازه دهنده
lets U اجازه دادن
consenting U رضا اجازه
certificate of authority U اجازه نامه
imprimatur U اجازه چاپ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com