Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prior permission
U
اجازه قبلی پرواز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prior admission
U
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
Other Matches
flight clearance
U
اجازه پرواز
buffer
U
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
presentiments
U
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment
U
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
inflight reliability
U
تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
flight coordination
U
هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sorties
U
پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runways
U
راه پرواز باند پرواز
sortie
U
پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runway
U
راه پرواز باند پرواز
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
flattest
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
beacon flight
U
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
inflight phase
U
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
one-time
U
قبلی
preceding
U
قبلی
predecessor
U
قبلی
ex
U
قبلی
predecessors
U
قبلی
foregone
U
قبلی
fore
U
قبلی
ex-
U
قبلی
aforetime
U
قبلی
previous
U
قبلی
prior
U
قبلی
pre arrengement
U
قرار قبلی
predesignation
U
تعیین قبلی
preformation
U
تشکیل قبلی
preoccupations
U
اشغال قبلی
preengagement
U
تعهد قبلی
predilection
U
تمایل قبلی
predilections
U
تمایل قبلی
presupposition
U
فرض قبلی
presuppositions
U
فرض قبلی
preoccupation
U
اشغال قبلی
foreordainment
U
حکم قبلی
pre arrangement
U
قرار قبلی
premeditated
U
با قصد قبلی
chains
U
از کلمه قبلی
precognition
U
اطلاع قبلی
chain
U
از کلمه قبلی
background
U
معلومات قبلی
precompression
U
تراکم قبلی
backgrounds
U
معلومات قبلی
foredoom
U
محکومیت قبلی
predispostion
U
تمایل قبلی
preconidtion
U
شرط قبلی
preexistence
U
موجودیت قبلی
premonitions
U
اخطار قبلی
forethought
U
اندیشه قبلی
at sight
U
بی مطالعه قبلی
prepossession
U
تصرف قبلی
forewarning
U
اخطار قبلی
pretreatment
U
معالجه قبلی
premeditatedly
U
با اندیشه قبلی
previews
U
اطلاع قبلی
prefiguration or prefigurement
U
نمایش قبلی
premeditation
U
قصد قبلی
preview
U
اطلاع قبلی
prefiguration
U
تصور قبلی
late war
U
جنگ قبلی
foretoken
U
اعلام قبلی
premonition
U
اخطار قبلی
pregiurement
U
احتساب قبلی
previous work
U
کارهای قبلی
foretype
U
نمونه قبلی
prelibation
U
ازمایش یانوشیدن قبلی
at ten minutes notice
U
با ده دقیقه اخطار قبلی
prognostication
U
تشخیص قبلی مرض
as you were
U
به حالت قبلی برگردید
biases
U
ولتاژ قبلی دادن
bias
U
ولتاژ قبلی دادن
prognostications
U
تشخیص قبلی مرض
off the cuff
<idiom>
U
بدون آمادگی قبلی
pre indexing
U
شاخص گذاری قبلی
malice aforethought
U
سوء نیت قبلی
forebedement
U
اخبار قبلی پیشگویی
A one-month notice.
U
اطلاع قبلی یک ماهه
leave hanging (in the air)
<idiom>
U
بدون تصمیم قبلی
pre engaged
U
دارای تعهد قبلی
premonitory
U
متضمن اخطار قبلی
pre indexing
U
فهرست سازی قبلی
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
a priori
U
بدون بررسی یا آزمایش قبلی
prerequisite
U
شرط قبلی لازمه امری
prerequisites
U
شرط قبلی لازمه امری
free wheeling
U
بازی بدون نقشه قبلی
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
inherited error
U
خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
sight-reads
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
foredknowlege
U
اطلاع قبلی علم غیب
sight-reading
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sneak previews
U
نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak preview
U
نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sight-reads
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
prognosticator
U
تشخیص دهنده قبلی مرض
prefiguration
U
پیش بینی احتساب قبلی
quondam
U
قبلی مربوط به چندی قبل
premised
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
pre condition
U
شرط لازم الاجرای قبلی
precognitive
U
وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
premisses
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
prefiguration or prefigurement
U
تشبیه از پیش تصور قبلی
premonition
U
برحذر داشتن فکر قبلی
prenotion
U
احساس قبلی نسبت بچیزی
prepossession
U
اشغال قبلی تمایل بیجهت
prognosticate
U
تشخیص دادن قبلی مرض
premonitions
U
برحذر داشتن فکر قبلی
premise
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
prevue
U
قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
Do not do any thing without due reflection .
U
بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
precombustion chamber engine
U
موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
foretaste
U
ازمایش قبلی پیش بینی کردن
french leave
U
مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
cancels
U
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
go off half-cocked
<idiom>
U
صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
cancelling
U
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel
U
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
zero hour
U
هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
post edit
U
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
decisions
U
اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
package shows
U
نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
undo
U
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undoes
U
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull.
U
تا اسم زن قبلی او
[مرد]
را آوردم خونش به جوش آمد.
decision
U
اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
predicted log racing
U
مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
Can I make an appointment for friday?
U
آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
flight decks
U
پل پرواز
night flying
U
پرواز
night flying
U
شب پرواز کن
flightless
U
بی پرواز
flight deck
U
پل پرواز
trip
U
پرواز
blast off
U
پرواز
flight
U
پرواز
blast-off
U
پرواز
ceilings
U
حد پرواز
ceiling
U
حد پرواز
sortie
U
پرواز
sorties
U
پرواز
trips
U
پرواز
tripped
U
پرواز
fly
U
پرواز
flight line
U
خط پرواز
flying
U
پرواز
impulsive
U
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
flight gear
U
لباس پرواز
kites
U
پرواز کردن
flight control
U
کنترل پرواز
helm
U
سکان پرواز
flight engineer
U
مهندس پرواز
kite
U
پرواز کردن
flight computer
U
کامپیوتر پرواز
air medal
U
نشان پرواز
aviate
U
پرواز کردن
fly
U
پرواز کردن
flying
U
پرواز کننده
blood agent
U
مدت پرواز
combat available
U
اماده به پرواز
ceilings
U
سقف پرواز
ceiling
U
سقف پرواز
cruising altitude
U
ارتفاع پرواز
dead reckonning
U
پرواز کور
flege
U
قابل پرواز
administrative flight
U
پرواز اداری
helms
U
سکان پرواز
flying speed
U
سرعت پرواز
mission ready
U
اماده پرواز
free flight
U
پرواز ازاد
flyby
U
پرواز در ارتفاع کم
flybys
U
پرواز در ارتفاع کم
flypast
U
پرواز در ارتفاع کم
flypasts
U
پرواز در ارتفاع کم
instrument flight
U
پرواز کور
instrument fkight
U
پرواز کور
flight platform
U
سکوی پرواز
scampers
U
پرواز سریع
scampering
U
پرواز سریع
scampered
U
پرواز سریع
scamper
U
پرواز سریع
icarian
U
بلند پرواز
flying shot
U
تیر سر پرواز
flying officer
U
افسر پرواز
flight leader
U
فرمانده پرواز
flight level
U
سقف پرواز
flight level
U
سطح پرواز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com