English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar screen U صفحه تصویر رادار
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
fielded U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
display controlled U نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
balances U قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
balance U قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
trapezoidal distortion U اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignments U قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gadget U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
encapsulated U دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
echoing U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
echo U برگشت امواج رادار
echoed U برگشت امواج رادار
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
beam width U عرض ستون امواج رادار
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
videoed U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
sbend distortion U لرزش تصویر رادار
autos U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
cons U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
auto U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
conning U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
scurve distortion U لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
sbend distortion U لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
radar scope U صفحه رادار
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
radar scope U صفحه دید رادار
b scope U صفحه کاتد رادار
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
clutter U برفک انداختن صفحه رادار
blip U تصویری بر روی صفحه رادار
plan position indicator U صفحه رادار ناو یا هواپیما
clutters U برفک انداختن صفحه رادار
cluttered U برفک انداختن صفحه رادار
blips U تصویری بر روی صفحه رادار
radar echo U علایم روی صفحه رادار
azimuth stabilized ppi U صفحه رادار با سمت ثابت
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
pincushion distortion U خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
railing U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
fiducial marks U علایم منطبق شونده در صفحه رادار
railings U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
implicit reference U مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
snow blink U تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار
snows U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
focusses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
pipped U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
fixer network U شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
pipping U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pips U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
viewing screen U صفحه تصویر
screens U صفحه تصویر
screening, screenings U صفحه تصویر
screen U صفحه تصویر
picture screen U صفحه تصویر
screened U صفحه تصویر
luminescent screen U صفحه تصویر روشن
monitors U صفحه نمایش تصویر
monitored U صفحه نمایش تصویر
mirror backed screen U صفحه تصویر الومینیمی
metallized screen U صفحه تصویر الومینیمی
metal backed screen U صفحه تصویر الومینیمی
monitor U صفحه نمایش تصویر
dark trace screen U صفحه تصویر تاریک
aluminized screen U صفحه تصویر الومینیمی
sizes U ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size U ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
overscan U ن شوند که تصویر در صفحه مناسب است
hash U پارازیت تصویر روی یک صفحه نمایش
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
page U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
positive U تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
pages U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
multimedia U درایو ROM-CD و صفحه تصویر با renelution بالا
paged U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
imaging U روش ایجاد تصویر روی صفحه نمایش .
coffee-table book U کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
coffee-table books U کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
spoking U تولید نور و یا جرقههای نوربه طور گاه به گاه روی صفحه رادار
interlace U روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
scan U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
dual U صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
scans U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
banners U پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
scanned U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
banner U پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
resolution U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
stability U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
bandwidth U محدودهای از فرکانس ها که صفحه تصویر یا CRT می پذیرد ونشان میدهد
focusing U واضح کردن تصویر تار شده روی صفحه نمایش
resolutions U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
ground plate U صفحه زمین
keystone distortion U تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
word wrap U حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
devices U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
flatbed U ماشین چاپ یا اسکن که کاغذ یا تصویر را در یک سطح صاف در حین پردازش قرار میدهد
stand U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
stymie U قرار گرفتن
stymied U قرار گرفتن
stymieing U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
zones U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
bounding box U مستط یلی که شکل و محل تصویر را در یک متن یا صفحه نمایش مشخص میکند
picture U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictures U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
surmount U بالا قرار گرفتن
heel در پاشنه قرار گرفتن
pew U درنیمکت قرار گرفتن
grade U در پایهای قرار گرفتن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com