English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
summa U اثار دانش بشری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
human language U زبان بشری
idols of the tribe U اوهام بشری
litterae humaniores U عواطف بشری
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
human oriented language U زبان ارایش یافته بشری
superhuman U ابر انسان فوق بشری
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
remains U اثار
indications U اثار
remnants U اثار
remnant U اثار
track U اثار
tracked U اثار
tracks U اثار
AI U طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
natural phenomena U اثار طبیعی
relativistic effects U اثار نسبیتی
growth effects U اثار رشد
reliquix U اثار باقیمانده
ancient relics U اثار باستانی
relic U اثار مقدس
relics U اثار مقدس
consequence of a sale U اثار بیع
poetical works U اثار شعری
juvenilia U اثار دوره جوانی
mammaliferous U دارای اثار پستانداران
epigone U مقلد اثار ادبی و هنری
reliquix U اثار برگ خشگیده برساقه
physiography U مبحث اثار وپدیدههای طبیعی
cognoscente U متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
vandalised U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
plagiary U سارق اثار ادبی و هنری دیگران
vandalize U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
time capsule U محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
prehistorian U مورخی که اثار ما قبل تاریخ را خوب میداند
prognostic U وابسته به اثار اتی وپیش بینی مرض
reliquaries U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquary U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
humanist U دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
know-how U دانش
realising [British] U دانش
knowledge U دانش
cognition U دانش
cognisance [British] U دانش
scholarships U دانش
scholarship U دانش
realizing U دانش
science U دانش
wisdom U دانش
kenning U دانش
know how U دانش
gramarye U دانش
gramary U دانش
gramarey U دانش
understanding U دانش
knowledge U دانش
sciences U دانش
grader U دانش اموز
in ken U د رحدود دانش
maieutic U دانش مامایی
physical science U دانش مادی
polyhistor U دانش بسیار
kith U دانش و معرفت
technical know how U دانش فنی
knowledge representation U بازنمود دانش
life sciences U دانش زیستی
life science U دانش زیستی
schoolfellow U کسب دانش
knowledge representation U نمایش دانش
witting U معلومات دانش
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
to a knowledge U دانش اندوختن
knowing faculty U قوه دانش
knowledge base U پایگاه دانش
philomath U دانش پرست
patrons of learning U دانش پروران
knowlege representation U نمایش دانش
pansophism U دانش مطلق
organum U وسیله دانش
onomastics U دانش نام
normal school U دانش سرا
teacher's college U دانش سرا
photology U دانش روشنایی
knowledge engineer U مهندسی دانش
knowledge domain U قلمرو دانش
architectonic U دانش معماری
polymathy U دانش زیاد
omniscience U دانش بی پایان
ominscience U دانش بی پایان
computer literacy U دانش کامپیوتر
schoolboy U دانش اموز
schoolboys U دانش اموز
educating U دانش اموختن
educates U دانش اموختن
educate U دانش اموختن
scholars U دانش پژوه
aeronautics U دانش هوانوردی
thermodynamics U دانش دماپویایی
academy U انجمن دانش
academies U انجمن دانش
student U دانش اموز
learning U دانش یادگیری
pupils U دانش اموز
erudition U فضل و دانش
letter U معرفت دانش
letters U معرفت دانش
smattering U دانش سطحی
pupil U دانش اموز
students U دانش اموز
treatise U دانش نویسه
postgraduates U دانش اموخته
postgraduate U دانش اموخته
computer awarness U دانش کامپیوتر
strikers U دانش اموز
schooling U کسب دانش
scholar U دانش پژوه
an encourouges of science U دانش پرور
alumnus U دانش اموخته
striker U دانش اموز
treatises U دانش نویسه
knowledge U نرم افزاری که دانش
technology U دانش فنی تکنولوژی
aeronautical U مربوط به دانش هوانوردی
phonics U دانش صدا وپژواک
logic U دانش تفکرات و دلایل
To acquire knowledge. U دانش فرا گرفتن
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
old boy U دانش آموز پیشین
technologies U دانش فنی تکنولوژی
old boys U دانش آموز پیشین
statics U دانش پایداری نیروها
savoir vivre U دانش اداب ومعاشرت
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
paleology U دانش چیزهای کهنه
geogony U دانش زمین پیدایی
aeronautic U مربوط به دانش هوانوردی
metaphsics U دانش ماورای طبیعت
gynecology U دانش امراض زنانه
superficiality U دانش سطحی بیمایگی
cardiology U دانش قلب شناسی
academician U عضو انجمن دانش
liturgiology U دانش ایین نمازliturgist
metaphsics U نسبت بهشتی و دانش
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
nonrated man U دانش اموز دریایی
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
geology U دانش زمین شناسی
geogeny U دانش زمین پیدایی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
scholiast U مفسر مفسر اثار ادبی کهن
encyclopedia U دایره العلوم دانش جنگ
encyclopaedias U دایره العلوم دانش جنگ
acadmist U عضو انجمن دانش یافرهنگستان
encyclopedias U دایره العلوم دانش جنگ
His knowledge has no limits. U دانش اوحد واندازه ای ندارد
sophy U پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
seaman recruit U دانش اموز ملوانی دریایی
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
gnosis U دانش رازهای روحانی عرفان
phonology U دانش دگرگونی صدا در زبان
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
macrobiotics U دانش طولانی کردن عمر
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
acodemian U عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
extracurricular U فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
academical U ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
learning curve U نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
informatics U دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
lore U دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
misology U بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
No less than half the students failed the test. U کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
cbt U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com