Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pull up
U
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
log in
U
برقراری ارتباط
log on
U
برقراری ارتباط
logging in
U
برقراری ارتباط
logging-on
U
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
log
U
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
logs
U
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connexion
U
ارتباط اتصال
linkage
U
اتصال وسیله ارتباط
linkages
U
اتصال وسیله ارتباط
impedance drop
U
ولتاژ اتصال کوتاه
voltage to neutral
U
ولتاژ اتصال ستارهای
impedance voltage
U
ولتاژ اتصال کوتاه
impedance voltage test
U
ازمایش ولتاژ اتصال کوتاه
delta voltage
U
ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
communication
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
baseband
U
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base band
U
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
ground
U
اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
line voltage
U
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
Winsock
U
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
teleconferencing
U
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
transmission
U
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmissions
U
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar
U
که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
data link
U
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
voltage regulator
U
تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
cut out
U
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance
U
موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
installations
U
برقراری
installation
U
برقراری
electrically
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
establishments
U
بنا برقراری
enaction
U
برقراری تاسیس
establishment
U
بنا برقراری
inductions
U
برقراری القاء
induction
U
برقراری القاء
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
self protection
U
برقراری تامین از خود
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
back wardation
U
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
positive
U
سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
relaxation time
U
فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
conditional
U
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
dunkrik treaty
U
معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
concernment
U
ارتباط
correspondency
U
ارتباط
ligature
U
خط ارتباط
correspondences
U
ارتباط
hookup
U
ارتباط
relation
U
ارتباط
correspondence
U
ارتباط
enchainment
U
ارتباط
coherency
U
ارتباط
intercommunication
U
ارتباط
liaison
U
ارتباط
communication
U
ارتباط
communicating
U
ارتباط
rapport
U
ارتباط
connexions
U
ارتباط
liaisons
U
ارتباط
connection
U
ارتباط
relationship
U
ارتباط
link
U
ارتباط
relationships
U
ارتباط
coherence
U
ارتباط
correlation
U
ارتباط
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
disaffiliation
U
عدم ارتباط
conversational interaction
U
ارتباط محاورهای
mass communication
U
ارتباط جمعی
associations
U
پیوند ارتباط
communications
U
ارتباط و مخابرات
bond
U
ارتباط چسب
connect
U
ارتباط رخها
wires
U
ارتباط باسیم
subcontrariety
U
ارتباط قیاسی
one sided communication
U
ارتباط یکسویه
data communication
U
ارتباط دادهای
connects
U
ارتباط رخها
cryptocommunication
U
ارتباط رمز
mitwelt
U
ارتباط با همنوع
data communication
U
ارتباط داده ها
wire
U
ارتباط باسیم
communication
U
ارتباط و مخابرات
association
U
پیوند ارتباط
direct relationship
U
ارتباط مستقیم
logout
U
قطع ارتباط
tie-in
U
وسیله ارتباط
tie-ins
U
ارتباط دادن
tie-ins
U
وسیله ارتباط
intercommunion
U
ارتباط مشترک
intercommunication
U
ارتباط داخلی
extraneity
U
عدم ارتباط
extraneousness
U
عدم ارتباط
log out
U
قطع ارتباط
inverse relationship
U
ارتباط معکوس
login
U
قطع ارتباط
inaccessible
U
ارتباط ناپذیر
logging off
U
قطع ارتباط
log off
U
قطع ارتباط
disconnectedly
U
بدون ارتباط
disconnection
U
قطع ارتباط
disjointedness
U
عدم ارتباط
tie in
U
ارتباط دادن
tie in
U
وسیله ارتباط
wire communication
U
ارتباط با سیم
tie-in
U
ارتباط دادن
relevance
U
ربط ارتباط
background communication
U
ارتباط پس زمینه
relevancy
U
ربط ارتباط
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
correlation
U
ارتباط داشتن
communicates
U
ارتباط گرفتن
relational
U
ارتباط شرح
telecommunications
U
ارتباط تلگرافی
agency of communications
U
منبع ارتباط
intercom
U
ارتباط داخلی
inaccessibility
U
ارتباط ناپذیری
selective signalling
U
ارتباط مخصوص
communicate
U
ارتباط گرفتن
attachment plug
U
دوشاخه ارتباط
asynchronous commuinication
U
ارتباط ناهمزمان
association coefficient
U
ضریب ارتباط
signal communications
U
ارتباط و مخابرات
arithmetic relation
U
ارتباط محاسباتی
communicated
U
ارتباط گرفتن
telecommunications
U
ارتباط از دور
trunk line cable
U
کابل ارتباط
put through
U
ارتباط پیداکردن
communicable
U
قابل ارتباط
communication network
U
شبکه ارتباط
juxtaposition
U
ارتباط اجباری
intercoms
U
ارتباط داخلی
communicability
U
قابلیت ارتباط
telephone communication
U
ارتباط تلفنی
communicability
U
ارتباط پذیری
telecommunication
U
ارتباط دوربرد
communication theory
U
نظریه ارتباط
visual communication
U
ارتباط بصری
voltage
U
ولتاژ
electric tension
U
ولتاژ
alternating voltage
U
ولتاژ C.A
voltages
U
ولتاژ
line voltage
U
ولتاژ خط
total voltage
U
ولتاژ کل
potential
U
ولتاژ
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
tele communication
U
ارتباط دور برد
disrelation
U
عدم ارتباط بی ارتباطی
telepathy
U
ارتباط افکار با یکدیگر
inconsequence
U
فقدان ارتباط منطقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com