English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clevis U اتصال پنجه مفصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spigot and socket joint اتصال مفصلی
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
uniarticulate U یک بندی یک مفصلی تک مفصلی
palmatifid U دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
keage U مفصلی
articulated U مفصلی
hinged U مفصلی
articulated jack U جک مفصلی
articular U مفصلی
trimerous U سه مفصلی
pivot point U نقطه مفصلی
propeller shaft U محور مفصلی
sleeve coupling U تزویج مفصلی
knuckle joint U لولای مفصلی
socket pipe لوله مفصلی
arthrosis U استحاله مفصلی
articular sensations U احساسهای مفصلی
articulated rotor U روتور مفصلی
articulated shaft U محور مفصلی
synovia U رطوبت مفصلی
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bursitis U اماس کیسههای مفصلی
It was a sumptuous lunch . U نهار مفصلی بود
hinged support U تکیه گاه مفصلی
articulation wales U چوب بست مفصلی
articulated vehicle U وسیله نقلیه مفصلی
They gave him a sound thrashing . U اورا کتک مفصلی زدند
hinge joint U مفصلی که دریک سطح حرکت کند
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
digitigrade U پنجه رو
toes U پنجه
downstream toe U پنجه سد
toe U پنجه
pitchfork U پنجه
griff U پنجه
talon U پنجه
talons U پنجه
fistula U پنجه
fives U پنجه
digitation U پنجه
fork U پنجه
forking U پنجه
adactylous U بی پنجه
pitchforks U پنجه
paw U پنجه
cross arm U پنجه
clawing U پنجه
pawing U پنجه
claws U پنجه
claw U پنجه
pawed U پنجه
paws U پنجه
clawed U پنجه
intoed U پنجه برگشته
hand post U پنجه راهنما
heel and toe با پنجه و پاشنه
hellweed U پنجه کلاغ
toeless U بدون پنجه
sowbread U پنجه مریم
toe cap U پنجه کفش
cyclamen U پنجه مریم
cyclamens U پنجه مریم
toe U با پنجه پا زدن
fissidactyl U پنجه شکافته
toe U با پنجه پا راندن
pentadactylous U پنجه دار
pentadactylic U پنجه دار
pedatifid U پنجه وار
branch pipe U پنجه اگزوز
palmate U شبیه پنجه
knuckle duster U پنجه بوکس
the mailed fist U زور سر پنجه
intoed U پنجه بتو
fissiped U پنجه شکافته
swine bread U پنجه مریم
kick up U زدن پنجه
paw U پنجه زدن
knuckle-dusters U پنجه بوکس
lycopodium U پنجه گرگی
lobster claw U پنجه خرچنگی
pawing U پنجه زدن
tiptoeing U نوک پنجه
tiptoes U نوک پنجه
knuckle-duster U پنجه بوکس
leptodactyl U باریک پنجه
brass knuckles U پنجه بوکس
cat's paws U پنجه گربه
wild bryony U پنجه کلاغ
cat's paw U پنجه گربه
paws U پنجه زدن
tiptoed U نوک پنجه
tiptoe U نوک پنجه
pawed U پنجه زدن
lycopod U پنجه گرگی
monkey fist U گره پنجه میمون
crow foot zinc U پیل پنجه کلاغی
forepaw U پنجه دست حیوانات
pedate U پنجه دار شبیه پا
winnowwing fan U جام پنجه شانه
brass knuckles U پنجه مشت زنی
hunker U روی پنجه پاایستادن
pounce U درحال حمله با پنجه
forepaw U پنجه پای جلو
pounced U درحال حمله با پنجه
pouncing U درحال حمله با پنجه
square toed U دارای پنجه مربع
toeplate U نعل پنجه کفش
pounces U درحال حمله با پنجه
lumbrical U ماهیچه انگشت یا پنجه
ball of toe U گوشت زیر پنجه پا
pigeon toed U دارای پنجه برگشته
devil's claw U خفت پنجه دیوی
ground fir U پنجه گرگ سلاژین
digitation U انشعاب بشکل پنجه
scoops U پنجه ماشین خاک برداری
scooping U پنجه ماشین خاک برداری
hand-to-hand U دسته و پنجه نرم کردن
scoop U پنجه ماشین خاک برداری
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
pigeon toed U دارای پنجه خمیده بداخل
hand to hand U دسته و پنجه نرم کردن
base thickness of buttress U عرض پنجه پشت بند
scooped U پنجه ماشین خاک برداری
cross swords U دست و پنجه نرم کردن
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
He has a delightful touch on the guitar . U گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
toe off U جدا شدن پنجه پا از زمین
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
pentadactylate U دارای پنج زائده شبیه پنجه
Ravishingly beautiful. U مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
Foxglove U گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
palmipede U پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
jacana U پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
tap dance U نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
crow's foot هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
parmakli U لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
pentadactylate U پنج انگشتی دارای پنج پنجه
attaching U اتصال
suspension U اتصال
fusions U اتصال
fitting U اتصال
fusion U اتصال
seams U خط اتصال
inosculation U اتصال
law of continvity U اتصال
seam U خط اتصال
lead wire U خط اتصال
interconnection U اتصال
bounding U اتصال
scarfs U اتصال
scarf U اتصال
suspensions U اتصال
interconnetion U اتصال
coupling U اتصال
bindings U اتصال
networks U اتصال
network U اتصال
binding U اتصال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com