English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
halve U اتصال نیم نیم صلیبی
halved U اتصال نیم نیم صلیبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
cruciferous U صلیبی
cruciate U صلیبی
staghorn U موت صلیبی
joystick switch U کلید صلیبی
crossbow U کمان صلیبی
crusaded U جنگ صلیبی
intermediate switch U کلید صلیبی
crusading U جنگ صلیبی
crusade U جنگ صلیبی
four way rim wrench U اچار صلیبی
crossbows U کمان صلیبی
four way switch U کلید صلیبی
roman cross U حرکت صلیبی
cross aisal U راهروی صلیبی
cross-church U کلیسای صلیبی
lantern-tower U برج صلیبی
crusade wars U جنگهای صلیبی
crosstree mast U دکل صلیبی
crusades U جنگ صلیبی
brace and counterbrace U تخته صلیبی
cross stay U تقویت صلیبی
recessed head machine screw U پیچ فاق صلیبی
crossbow man U کمانگیر با کمان صلیبی
crusader U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusaders U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
king's round U مسابقه با کمانهای صلیبی با6 تیر
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
crusader U نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
crusaders U نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
geneva stop U کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
phillips nut U مهره یا سوراخ صلیبی مهره فیلیپس
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
network U اتصال
clutch dog U فک اتصال
jump joint U اتصال لب به لب
contacted U اتصال
butt joint riveting U اتصال لب به لب
contact U اتصال
lead wire U خط اتصال
colligation U اتصال
law of continvity U اتصال
lap joint U اتصال لب به لب
incorporation U اتصال
bonding U اتصال
fusions U اتصال
inosculation U اتصال
connection line U خط اتصال
joint U اتصال
connectivity U اتصال
networks U اتصال
connector U اتصال
unions U اتصال
hitch U اتصال
union U اتصال
hitched U اتصال
interconnection U اتصال
interconnetion U اتصال
contacting U اتصال
concatenate U اتصال
contacts U اتصال
conjuncture U اتصال
attaching U اتصال
attaches U اتصال
fusion U اتصال
seams U خط اتصال
attach U اتصال
connect node U کد اتصال
seam U خط اتصال
hitching U اتصال
tie down U اتصال
connection U اتصال
v joint U اتصال "وی "
connexions U اتصال
single u butt weld U اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint U اتصال لب به لب "یو"
junctions U اتصال
abjoint U بی اتصال
bounding U اتصال
scarfs U اتصال
continuity U اتصال
coupling U اتصال
hitches U اتصال
tie line U خط اتصال
juncture U اتصال
symphysis U اتصال
nexus U اتصال
conjunction U اتصال
suspensions U اتصال
conjunctions U اتصال
suspension U اتصال
fitting U اتصال
binding U اتصال
bindings U اتصال
scarf U اتصال
coitus U اتصال
junction U اتصال
wiring U اتصال
abutment U اتصال
link U اتصال
butt joint U اتصال لب به لب
cutter link U اتصال
contact pair U زوج اتصال
crosspoint U زوج اتصال
connexion U ارتباط اتصال
data link U اتصال داده
floating U فاقدوسیله اتصال
dead earth U اتصال زمین
manifold U روپوش اتصال
connector U اتصال دهنده
corner joint U اتصال گوشه
connector symbol U علامت اتصال
synchronised U با هم اتصال دادن
synchronises U با هم اتصال دادن
coupler link U عضو اتصال
coupling coefficient U ضریب اتصال
coupling capacitor U خازن اتصال
coupling element U عنصر اتصال
synchronize U با هم اتصال دادن
coupling factor U ضریب اتصال
coupling instability U نااستواری اتصال
coupling magent U اهنربای اتصال
coupling valve U ارزش اتصال
corner joint U اتصال فارسی
coupler link U لینک اتصال
contact series U اتصال سری
contact plug U فیش اتصال
fitting U قطعه اتصال
cross linking U اتصال عرضی
synchronising U با هم اتصال دادن
synchronizes U با هم اتصال دادن
by pass U اتصال کوتاه
becket U حلقه اتصال
ball joint U توپی اتصال
balanced circuit U اتصال سیمتریک
automatic drop U اتصال خودکار
collector contact U اتصال کلکتور
arris fillet joint U اتصال فرنگی
adaptor piece U حلقه اتصال
commissure U سطح اتصال
acondylous U منفصل بی اتصال
commissure U محل اتصال
binding post U پیچ اتصال
circuit diagram U شمای اتصال
cam control U بادامک اتصال
capacity ground U اتصال به فرفیت
brittannia joint U اتصال بریتانیایی
cascade connection U اتصال ابشاری
branch extension U اتصال شنت
chain field U فیلد اتصال
binding screw U پیچ اتصال
channel attached U اتصال کانالی
acondylose U منفصل بی اتصال
cluster joint U اتصال خوشهای
connecting rod U میله اتصال
connection box U جعبه اتصال
conjunctions U اتصال اقتران
connection cable U کابل اتصال
connection diagram U دیاگرام اتصال
conjunction U اتصال اقتران
connection terminal U پایانه اتصال
discontinuity U عدم اتصال
discontinuities U عدم اتصال
connectivity platform U برنامه اتصال
connecting diagram U دیاگرام اتصال
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com