Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
branch extension
U
اتصال موازی فرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
magnetic shunt
U
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
Other Matches
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
shunt
U
موازی موازی فرعی
shunted
U
موازی موازی فرعی
shunts
U
موازی موازی فرعی
parallel connection
U
اتصال موازی
multiple transformer
U
مبدل با اتصال موازی
series parallel connection
U
اتصال زنجیری- موازی
series parallel connection
U
اتصال سری- موازی
connect in parallel
U
بطور موازی اتصال دادن
series parallel dimming
U
اتصال زنجیری- موازی لامپها
parallel
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallels
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
small computer systems interface
U
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
scsi
U
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
enhance
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhancing
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhanced
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances
U
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
piggyback
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
shunt capacitor
U
خازن شنت خازن موازی شده فرعی
epp
U
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
serial
U
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serials
U
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
parallelled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple
U
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt
U
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD
U
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
subspecies
U
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
by pass
U
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
parallel
U
موازی
parallel ruler
U
خط کش موازی
two parallel lines
U
دو خط موازی
shunts
U
موازی
shunted
U
موازی
parallelling
U
موازی
paralleling
U
موازی
shunt
U
موازی
coaxial
U
موازی
parallelled
U
موازی
parallels
U
موازی
paralleled
U
موازی
serioprallel
U
دنبالهای و موازی
running in parallel
U
پردازش موازی
shunt
U
مقاومت موازی
shunt capacitor
U
خازن موازی
parallels
U
برابر خط موازی
parallel system
U
شبکه موازی
parallel transmission
U
مخابره موازی
parallel transmission
U
انتقال موازی
shunted
U
مقاومت موازی
parallel transmission
U
ارسال موازی
pyeonhi seogi
U
موازی ایستادن
shunts
U
مقاومت موازی
antiparalle
U
موازی ناهمسو
shunt element
U
عنصر موازی
parallelled
U
برابر خط موازی
parallel circuit
U
مدار موازی
parallel column
U
ستونهای موازی
parallel computer
U
کامپیوتر موازی
parallel conversion
U
تبدیل موازی
paralleled
U
برابر خط موازی
parallel feed
U
خورد موازی
along
U
موازی با طول
parallelling
U
برابر خط موازی
parallel cells
U
یاختههای موازی
parallel adder
U
افزایشگر موازی
parallel access
U
دستیابی موازی
collimator
U
موازی ساز
centronics interface
U
رابط موازی
doube bead
U
گچ بری موازی
paralleling
U
برابر خط موازی
parallel interface
U
رابط موازی
parallel operation
U
عمل موازی
parallel operation
U
عملکرد موازی
parallel processor
U
موازی پرداز
parallel sheaf
U
مروحه موازی
parallel storage
U
انباره موازی
parallel storage
U
انبارش موازی
parallel reading
U
خواندن موازی
parallel
U
برابر خط موازی
axially parallel
U
موازی محوری
parallel processing
U
پردازش موازی
parallel run
U
اجرای موازی
parallel processor
U
پردازنده موازی
machinist vise
U
گیره موازی
parallel printing
U
چاپ موازی
parallel operation
U
عملیات موازی
parallel port
U
درگاه موازی
parallel printer
U
چاپگر موازی
petty
U
فرعی
succursal
U
فرعی
inferiors
U
فرعی
extrinsic
U
فرعی
subsidiaries
U
فرعی
tributaries
U
فرعی
secondary effect
U
اثر فرعی
fall-out
[side effect]
U
اثر فرعی
byeffect
U
اثر فرعی
by-effect
U
اثر فرعی
adjunct
U
فرعی
adverse reaction
U
اثر فرعی
adjuncts
U
فرعی
branch lines
U
خط فرعی
branch line
U
خط فرعی
tributary
U
فرعی
lateral
U
فرعی
spillover effect
U
اثر فرعی
subsidiary
U
فرعی
secondary
U
فرعی
minor
U
فرعی
half deck
U
پل فرعی
sub dam
U
سد فرعی
ancillary
U
فرعی
incidents
U
فرعی
inferior
U
فرعی
derivative
U
فرعی
accessorial
U
فرعی
subalterns
U
فرعی
min
U
فرعی
subaltern
U
فرعی
incident
U
فرعی
derivatives
U
فرعی
second class
U
فرعی
by
U
فرعی
accessory
U
فرعی
trimarans
U
قایق با 3 بدنه موازی
paralleled
U
موازی کردن اسکیها
parallels
U
موازی کردن اسکیها
parallelling
U
موازی کردن اسکیها
swings
U
پیچیدن موازی اسکیها
parallelled
U
موازی کردن اسکیها
swing
U
پیچیدن موازی اسکیها
parallel
U
موازی کردن اسکیها
paralleling
U
موازی کردن اسکیها
parallel resonant circuit
U
مدار همنوای موازی
to flatten out
U
بازمین موازی شدن
to draw parallels
U
خطهای موازی کشیدن
flashes
U
معدن موازی سریع A/D.
parallel clamp
U
گیره پیچی موازی
parallel trussed girder
U
تیر شبکهای موازی
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
one point perspective
U
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel perspective
U
پرسپکتیو همرو یا موازی
trimaran
U
قایق با 3 بدنه موازی
five yard line
U
خط داخلی و موازی خط کناری
ideal paralleling
U
مدار موازی ایده ال
jet turn
U
چرخش موازی اسکی ها
gules
U
خطوط موازی عمودی
parallel access
U
با دست یابی موازی
parallel adder
U
جمع کننده موازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com