Perdic | اتصال اب بندی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	sealing joint U	اتصال اب بندی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	male connector U	ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
	plug compatible U	دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
	patch U	کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
	patches U	کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
	layers U	لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
	layer U	لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
	PPP U	پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
	connector U	وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
	fibres U	نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
	fibre U	نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
	fiber U	نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
	contact U	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
	contacted U	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
	contacting U	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
	contacts U	یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
	moorings U	سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
	DB connector U	اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
	swivels U	اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
	linkages U	مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
	linkage U	مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
	drawbar U	بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
	swivel U	اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
	swivelled U	اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
	RJ connector U	نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
	slip road U	سینه کش اتصال فراز اتصال
	terminal U	محل اتصال پیچ اتصال
	terminals U	محل اتصال پیچ اتصال
	ramps U	سینه کش اتصال فراز اتصال
	ramp U	سینه کش اتصال فراز اتصال
	lead U	قطب اتصال سیم اتصال
	leads U	قطب اتصال سیم اتصال
	cascade connection U	اتصال کاسکاد اتصال پلهای
	evaluation rating U	درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
	word warp U	فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
	carpet classification U	طبقه بندی [درجه بندی] فرش
	rating U	طبقه بندی کردن درجه بندی
	ratings U	طبقه بندی کردن درجه بندی
	T connector U	اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
	telescopic U	دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
	packaging U	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
	defense classification U	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
	lineament U	طرح بندی صورت بندی
	classifications U	طبقه بندی رده بندی
	lineaments U	طرح بندی صورت بندی
	wording U	جمله بندی کلمه بندی
	classification U	طبقه بندی رده بندی
	laggin U	اب بندی کردن اب بندی ناوها
	regrade U	تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
	downgrades U	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
	downgrading U	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
	downgraded U	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
	downgrade U	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
	interfaces U	1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
	interface U	1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
	subscriber's line U	اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
	gift wrap U	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
	declassification U	از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
	security classification U	طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
	line astern U	صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
	black designation U	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
	transparently U	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
	transparent U	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
	groups U	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
	grade U	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
	grade U	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
	grades U	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
	grades U	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
	group U	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
	insulation testing apparatus U	دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
	unitized load U	بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
	approach formation U	صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
	army class manager activity U	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
	phasing U	مرحله بندی مرحله بندی عملیات
	classification U	طبقه بندی کردن طبقه بندی
	classifications U	طبقه بندی کردن طبقه بندی
	black concept U	علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
	contact U	اتصال
	incorporation U	اتصال
	cutter link U	اتصال
	network U	اتصال
	attaches U	اتصال
	scarf U	اتصال
	connection line U	خط اتصال
	continuity U	اتصال
	connectivity U	اتصال
	scarfs U	اتصال
	connector U	اتصال
	bounding U	اتصال
	coupling U	اتصال
	juncture U	اتصال
	wiring U	اتصال
	single u butt joint U	اتصال لب به لب "یو"
	attaching U	اتصال
	single u butt weld U	اتصال لب به لب "یو"
	coitus U	اتصال
	tie down U	اتصال
	joint U	اتصال
	hitched U	اتصال
	hitches U	اتصال
	hitching U	اتصال
	inosculation U	اتصال
	union U	اتصال
	seams U	خط اتصال
	seam U	خط اتصال
	interconnection U	اتصال
	bonding U	اتصال
	interconnetion U	اتصال
	fusion U	اتصال
	fusions U	اتصال
	contacted U	اتصال
	networks U	اتصال
	contacting U	اتصال
	lead wire U	خط اتصال
	contacts U	اتصال
	attach U	اتصال
	law of continvity U	اتصال
	lap joint U	اتصال لب به لب
	unions U	اتصال
	symphysis U	اتصال
	v joint U	اتصال "وی "
	tie line U	خط اتصال
	nexus U	اتصال
	bindings U	اتصال
	binding U	اتصال
	abjoint U	بی اتصال
	clutch dog U	فک اتصال
	suspension U	اتصال
	junctions U	اتصال
	colligation U	اتصال
	jump joint U	اتصال لب به لب
	butt joint riveting U	اتصال لب به لب
	butt joint U	اتصال لب به لب
	link U	اتصال
	connexions U	اتصال
	suspensions U	اتصال
	conjunctions U	اتصال
	connect node U	کد اتصال
	connection U	اتصال
	junction U	اتصال
	abutment U	اتصال
	concatenate U	اتصال
	conjuncture U	اتصال
	conjunction U	اتصال
	hitch U	اتصال
	fitting U	اتصال
	phased attack U	تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
	link belt U	تسمه اتصال
	jointing iron U	اهن اتصال
	joint washer	واشر اتصال
	joint space U	محل اتصال
	tach U	نوار اتصال
	tache U	نوار اتصال
	equalizer U	اتصال برابرساز
	link chain U	زنجیر اتصال
	junction U	اتصال برخوردگاه
	tack coat U	اندود اتصال
	switch contact U	کنتاکت اتصال
	junction cable U	کابل اتصال
	junctions U	اتصال برخوردگاه
	lead wire U	سیم اتصال
	knuckle joint U	اتصال زانویی
	lighting outlet U	اتصال نور
	lap joint U	اتصال رویهم
	link bar U	میله اتصال
	switch gear U	وسیله اتصال
	line termination circuit U	اتصال مشترک
	lap joint U	اتصال نیمانیم
	lap joint U	اتصال پوششی
	line to line fault U	اتصال کوتاه خط به خط
	junction potential U	پتانسیل اتصال
	junctions U	نقطه اتصال
	fitting U	قطعه اتصال
	slip road U	سربالایی اتصال
	arris fillet joint U	اتصال فرنگی
	zig zag connection U	اتصال زیگزاگی
	interconnection U	اتصال میانی
	bonding U	اتصال منفی
	interconnection of diagram U	نمودار اتصال
	to make contact U	اتصال دادن
	interconnection scheme U	نقشه ی اتصال
	interconnected star U	اتصال زیگزاگی
	automatic drop U	اتصال خودکار
	tongue and groove joint U	اتصال نر ولاس
	tongue and groove joint U	اتصال نر و ماده
	tomming U	اتصال ازبالا
	union U	وحدت اتصال
	ball joint U	توپی اتصال
	unions U	وحدت اتصال
	balanced circuit U	اتصال سیمتریک
	to put through U	اتصال دادن به
	to connect to frame U	اتصال به بدنه
	timber assembling U	اتصال چوبی
	copula U	وسیله اتصال
	joining point U	نقطه اتصال
	telephone connection U	اتصال تلفنی
	joint length U	طول اتصال
	telephone area U	ناحیه اتصال
	taylor connection U	اتصال تیلور
	joint pin U	خار اتصال
	tandom connection U	اتصال ابشاری