Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
close defensive fires
U
اتشهای پدافندی نزدیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scheduled fire
U
اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
marching fire
U
اتشهای هجومی
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
final protective fires
U
اخرین اتشهای حفافتی
on call
U
اتشهای طبق درخواست
heavy fire team
U
تیم اتشهای زمینی سنگین
flanking fire
U
اتش پهلویی اتشهای مربوط به حفظ جناحها
defensive
U
پدافندی
defensive line
U
خط پدافندی
defense articles
U
مواد پدافندی
defense sector
U
منطقه پدافندی
defense base
U
پایگاه پدافندی
defensive fire
U
اتش پدافندی
defense position
U
موضع پدافندی
forward defense area
U
منطقه پدافندی جلو
defensive minefield
U
میدان مین پدافندی
defensive sea area
U
منطقه پدافندی دریایی
advance of defensive line
U
در جلو خطوط پدافندی
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
point bland
U
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
preventive war
U
نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
approached
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
final protective line
U
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
close-ups
U
از نزدیک
close
U
نزدیک
nears
U
نزدیک
closer
U
نزدیک
closes
U
نزدیک
nearing
U
نزدیک
close-up
U
از نزدیک
contiguous
U
نزدیک
up to
<idiom>
U
نزدیک به
by
U
از نزدیک
neighbouring
U
نزدیک
imminent
U
نزدیک
hand to hand
U
نزدیک
up against
<idiom>
U
نزدیک به
narrowly
U
از نزدیک
hand-to-hand
U
نزدیک
nigh
U
نزدیک
towards
U
نزدیک
close up
U
از نزدیک
closest
U
نزدیک
fast by
U
نزدیک
not ahunderd mails flom
U
نزدیک
forby
U
نزدیک
forby
U
از نزدیک
forbye
U
از نزدیک
foreby
U
نزدیک
forbye
U
نزدیک
next door to
U
نزدیک
hard by
U
نزدیک
near upon
U
نزدیک
in sight
U
نزدیک
near at hand
U
نزدیک
near by
U
نزدیک به
on the eve of
U
نزدیک
on the verge of
U
نزدیک به
proximate
U
نزدیک
nearby
U
نزدیک
upcoming
U
نزدیک
beside
U
نزدیک
vicinal
U
نزدیک
approaching
U
نزدیک
forthcoming
U
نزدیک
to gain ground upon
U
نزدیک
at hand
U
نزدیک
close by
U
نزدیک
caudal
U
نزدیک به دم
cephalo
U
نزدیک به سر
close aboard
U
نزدیک
near by
U
نزدیک
nearer
U
نزدیک
accessible
U
نزدیک
neared
U
نزدیک
adjacent
U
نزدیک
nearest
U
نزدیک
near-
U
نزدیک
near
U
نزدیک
recent memory
U
حافظه نزدیک
to be quite close
U
نزدیک به هم بودن
caudal
U
نزدیک به انتها
adductor
U
نزدیک کننده
proximal
U
نزدیک مبدا
short sighted
U
نزدیک بین
accosted
U
نزدیک کشیدن
close combat
U
رزم نزدیک
accosts
U
نزدیک شدن
close supervision
U
نظارت نزدیک
close coordination
U
هماهنگی نزدیک
close coordination
U
همکاری نزدیک
accosts
U
نزدیک کشیدن
close in
U
نزدیک شدن
close controlled
U
همکاری نزدیک
toward(s) evening
U
نزدیک به عصر
close control
U
کنترل نزدیک
accosting
U
نزدیک شدن
accosting
U
نزدیک کشیدن
subadult
U
نزدیک سن تکلیف
to gain on
U
نزدیک شدن به
to keep close
U
نزدیک ماندن
myopia
U
نزدیک بینی
in
U
نزدیک دم دست
in
U
نزدیک ساحل
upcoming
U
دراتیه نزدیک
in-
U
نزدیک دم دست
approachable
U
نزدیک شدنی
in-
U
نزدیک ساحل
Near our office .
U
نزدیک اداره ما
deciding
U
نزدیک به هدف
toward
U
نزدیک به مقارن
deep
U
نزدیک به هدف
deeper
U
نزدیک به هدف
subapical
U
نزدیک راس
subcentral
U
نزدیک مرکز
subsaturated
U
نزدیک به اشباع
approximate
U
نزدیک کردن
to be on the way
U
نزدیک شدن
approximated
U
نزدیک کردن
to come by
U
نزدیک شدن
approximates
U
نزدیک کردن
aggress
U
نزدیک شدن
aftermost
U
نزدیک پاشنه
admaxillary
U
نزدیک ارواره
adducent
U
نزدیک کننده
deepest
U
نزدیک به هدف
low
U
نزدیک سبد
close price
U
قیمت نزدیک
neighbour
U
نزدیک مجاور
in shore
U
در اب نزدیک کرانه
immediate flanks
U
جناحین نزدیک
near point
U
نقطه نزدیک
near shore
U
نزدیک به ساحل
his almost night
U
نزدیک شب است
hare sighted
U
نزدیک بین
approach
U
نزدیک شدن
hand in glove
U
خیلی نزدیک
hand and glove
U
خیلی نزدیک
hail fellow
U
صمیمی نزدیک
going on
U
نزدیک شدن
nearer the end
U
نزدیک تر بیابان
in the near f.
U
دراینده نزدیک
one of these days
U
دراینده نزدیک
inapproachable
U
نزدیک نشدنی
myopy
U
نزدیک بینی
near sight
U
نزدیک بینی
near sightedness
U
نزدیک بینی
paranasal
U
نزدیک بینی
neighbours
U
نزدیک مجاور
keep back
U
نزدیک نشوید
near by
U
دم دست نزدیک
offing
U
در اینده نزدیک
infighting
U
نبرد نزدیک
inextremis
U
نزدیک بمرگ
nearsightedness
U
نزدیک بینی
neighbor
U
همسایه نزدیک
gain on
U
نزدیک شدن به
accost
U
نزدیک کشیدن
danger close
U
خطر نزدیک
on the simmer
U
نزدیک بجوش
cypres
U
تقریبی نزدیک
accosted
U
نزدیک شدن
come by
U
نزدیک شدن
parahepatic
U
نزدیک جگر
paranephric
U
نزدیک گرده
parotic
U
نزدیک به گوش
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
close support
U
پشتیبانی نزدیک
close range
U
فاصله نزدیک
accost
U
نزدیک شدن
neighbors
U
نزدیک مجاور
draw near
U
نزدیک شدن
approached
U
نزدیک شدن
approaches
U
نزدیک شدن
odd comeshortly
U
روز نزدیک
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
of kin
U
نزدیک همانند
far and near
U
دور و نزدیک
erelong
U
در اینده نزدیک
draw on
U
نزدیک شدن
to draw near or nigh
U
نزدیک شدن
close range
U
مسافت نزدیک
near-
U
نزدیک به ضربه
nearest
U
نزدیک به ضربه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com