Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dilation of time
U
اتساع زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dilation
U
اتساع
stretched
U
اتساع
stretch
U
اتساع
dilatancy
U
اتساع
dilatation
U
اتساع
stretches
U
اتساع
vasodilatation
U
اتساع عروق
dilating
U
اتساع دادن
aneurysm
U
اتساع عروقی
aneurism
U
اتساع شریان
dilatable
U
قابل اتساع
dilatable
U
اتساع پذیر
dilates
U
اتساع دادن
dilate
U
اتساع دادن
tractile
U
قابل اتساع
mydriasis
U
اتساع مردمک
dilatability
U
قابلیت انبساط یا اتساع
struma
U
اتساع و گشادشدن هر عضوی
turgor
U
اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
mydriasis
U
اتساع زیاد مردمک چشم
emphysema
U
اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presents
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
zeitgeist
U
زمان
yet
U
تا ان زمان
termed
U
زمان
times
U
زمان
terming
U
زمان
contemporaneous
U
هم زمان
synchrone
U
هم زمان
stroked
U
زمان
strokes
U
زمان
simultaneously
U
در یک زمان
away
U
از ان زمان
stroking
U
زمان
time of blowing
U
زمان دم
date
U
زمان
stroke
U
زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
whene'er
U
هر زمان
cotemporaneous
U
هم زمان
synchronous
U
هم زمان
dates
U
زمان
term
U
زمان
cycle time
U
زمان
thence
U
از ان زمان
thitherto
U
تا ان زمان
clock
U
زمان
time
U
زمان
tempo
U
زمان
periods
U
زمان
time-piece
U
زمان
tempos
U
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
timed
U
زمان
period
U
زمان
time consuming
U
زمان بر
time-consuming
U
زمان بر
timepiece
U
زمان
clocks
U
زمان ها
correlation time
U
زمان همبستگی
cooling period
U
زمان انتظار
timing
U
زمان سنجی
rise time
U
زمان خیز
waiting time
U
زمان انتظار
timing
U
زمان احتراق
retention time
U
زمان بازداری
timing
U
زمان بندی
timing
U
زمان گیری
wait time
U
زمان انتظار
vicissitudes of time
U
انقلابات زمان
coking time
U
زمان کک سازی
coking period
U
زمان کک سازی
reaction time
U
زمان واکنش
turnaround time
U
زمان برگشت
prescription
U
مرور زمان
time lags
U
زمان مرده
turnaround time
U
زمان گردش
time lags
U
زمان تاخیر
executing
U
زمان اجرا
compile time
U
زمان کامپایل
add time
U
زمان افزایش
variable time
U
زمان متغیر
add time
U
زمان جمع
universal time
U
زمان عام
contemporize
U
هم زمان کردن
orthogenesis
U
جبر زمان
connect time
U
زمان اتصال
passtime
U
زمان گذارستون
prescriptions
U
مرور زمان
compilation time
U
زمان کامپایل
dead time
U
زمان مرده
pt
U
زمان گذشته
PR
U
زمان حال
nonsynchronous
U
ناهم زمان
cycle time
U
زمان سیکل
cycle time
U
زمان دوره
cycle time
U
زمان تناوب
non productive time
U
زمان مرده
dead time
U
زمان گمگشته
access time
U
زمان دستیابی
execute
U
زمان اجرا
acceleration time
U
زمان شتاب
executed
U
زمان اجرا
executes
U
زمان اجرا
decay time
U
زمان تباهی
solar time
U
زمان شمسی
cutting time
U
زمان برش
reasonable time
U
زمان معقول
relief time
U
زمان استراحت
activity time
U
زمان هر فعالیت
response time
U
زمان واگنش
present tense
U
زمان حال
response time
U
زمان پاسخ
adaptation time
U
زمان انطباق
word time
U
زمان کلمه
response time
U
زمان واکنش
relaxation time
U
زمان اسایش
recovery time
U
زمان بهبود
recurrence interval
U
زمان برگشت
cutting time
U
زمان اصلی
return perion
U
زمان برگشت
reference time
U
زمان مرجع
reflex time
U
زمان بازتاب
zeitgeist
U
روح زمان
regression time
U
زمان برگشت
within resonable time
U
طی زمان معقول
setup time
U
زمان برپایی
association time
U
زمان تداعی
attack timing
U
زمان بندی تک
whenever
U
هر زمان که هرگاه
physiological time
U
زمان فیزیولوژیکی
the secular bird
U
فرید زمان
the preterite tense
U
زمان گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
production time
U
زمان تولید
setting time
U
زمان گیرش
seek time
U
زمان پیگردی
chronometer
U
زمان سنج
chronograph
U
زمان نگار
chromometer
U
زمان سنج
period of concentration
U
زمان تمرکز
time dependent
U
وابسته به زمان
scheduling queue
U
صف زمان بندی
searching time
U
زمان جستجو
seek time
U
زمان پیگرد
the fullness of time
U
زمان کامل
testing time
U
زمان ازمایش
standard time
U
زمان استانده
preparation time
U
زمان تهیه
past tense
U
زمان گذشته
yesterday
U
زمان گذشته
scheduling
U
زمان بندی
standard time
U
زمان رسمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com