English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cartel U اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartels U اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lagan U کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
stock exchnge U بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
parallels U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel U اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
alternate U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
So much for our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
That's the end of our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
identity U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identities U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
positive economics U شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
odder U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
minimal tree U درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
odd U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
nonaligned U که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
legal reserves U مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
Internet U می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
parity U سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
collagteral trust bonds U قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
shell sort U الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
Pashtan U قبایل پشتو [که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
ISP U شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
Farahan U فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
Quchan U قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
Gabbeh U گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Jaff design U طرح جاف [جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
stop list U اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
proxy server U کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
unionism U اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
delta clock U که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
disposal U دراختیار
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
to heel U تابع دراختیار
ODI U واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
holding U دراختیار داشتن دارایی
I am at your disposal. U من دراختیار تان هستم
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
fairs U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
market failure U شکست بازار نارسائی بازار
personal service utility U کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
exchange control U جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
loss leader U کالایی که با قیمت پایین
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
fast moving stock U کالایی که به سرعت فروخته میشود
loss leader U کالایی که با ضرر فروخته میشود
public good U کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
duopoly U وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
to launch a product with much fanfare U کالایی را با هیاهو به صحنه نمایش آوردن
market value U در بازار قیمت بازار
coloury U دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
leading articles U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading article U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
jetsam U کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
flotsam and jetsam U کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
jetsam U کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
transit duty U حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
over production U عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
short lot U کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
prohibitive price U بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
freeware U نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
prizes U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
brand loyalty U وفاداری به کالایی خاص وفاداری به علامت تجاری یک محصول
loss leader U بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
guilds U اتحادیه
unions U اتحادیه
guild U اتحادیه
confederacies U اتحادیه
federation U اتحادیه
federations U اتحادیه
fraternity U اتحادیه
fraternities U اتحادیه
confederacy U اتحادیه
league U اتحادیه
leagues U اتحادیه
union U اتحادیه
offensive league U اتحادیه تهاجمی
incorporator U کارمند اتحادیه
economic union U اتحادیه اقتصادی
syndicates U اتحادیه صنفی
association football U اتحادیه فوتبال
defensive league U اتحادیه دفاعی
company union U اتحادیه شرکت
corporativism U صنف اتحادیه
citcuit U اتحادیه بازیها
labor service U اتحادیه کارگران
craft union U اتحادیه صنفی
business union U اتحادیه بازرگانی
labour union U اتحادیه کارگران
labourunion U اتحادیه کارگران
lague U مجمع اتحادیه
custom union U اتحادیه گمرکی
customs union U اتحادیه گمرکی
industrial union U اتحادیه صنعتی
trades unions U اتحادیه کارگری
trade union U اتحادیه تجارتی
trade union U اتحادیه بازرگانی
trade union U اتحادیه تجاری
trade union U اتحادیه کارگری
trade union U اتحادیه صنفی
trade union U اتحادیه اصناف
trades unions U اتحادیه بازرگانی
trades unions U اتحادیه تجاری
trade unions U اتحادیه اصناف
trades unions U اتحادیه اصناف
trade unions U اتحادیه تجارتی
trade unions U اتحادیه بازرگانی
trade unions U اتحادیه تجاری
trade unions U اتحادیه کارگری
trade unions U اتحادیه صنفی
trades unions U اتحادیه تجارتی
corporatism U صنف اتحادیه
labor unions U اتحادیه کارگران
labor unions U اتحادیه کارگری
labor union U اتحادیه کارگران
labor union U اتحادیه کارگری
trades unions U اتحادیه صنفی
unionists U عضو اتحادیه
unionist U عضو اتحادیه
wheel U اتحادیه ورزشی
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
wheeling U اتحادیه ورزشی
wheels U اتحادیه ورزشی
syndicate U اتحادیه صنفی
union U اتحاد اتحادیه
unions U اتحاد اتحادیه
union <adj.> U اتحادیه کارگری
circuits U اتحادیه کنفرانس
circuit U اتحادیه کنفرانس
union <adj.> U اتحادیه صنفی
syndicalism U اتحادیه گرایی
vertical union U اتحادیه صنعتی
union <adj.> U اتحادیه بازرگانی
pan american union U اتحادیه پان امریکن
trusted U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusts U اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicates U اتحادیه تشکیل دادن
to unionize [American E] U بشکل اتحادیه درآوردن
to unionise [British E] U بشکل اتحادیه درآوردن
non union U جدا از اتحادیه صنفی
international union U اتحادیه بین المللی
syndicates U تشکیل اتحادیه دادن
trust U اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicate U اتحادیه تشکیل دادن
syndicate U تشکیل اتحادیه دادن
division U اتحادیه باشگاههای حرفهای
unions U پیوند اتحادیه اتصالی
leaguer U محاصره عضو اتحادیه
divisions U اتحادیه باشگاههای حرفهای
syndicator U تشکیل دهنده اتحادیه
trade unionists U عضو اتحادیه صنفی
union U پیوند اتحادیه اتصالی
carpet exporters union U اتحادیه صادرکنندگان فرش
hanse U اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
trade unionist U عضو اتحادیه صنفی
array U می باشند
arrays U می باشند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com