English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rotundily U اب وتاب وروانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychopathy U اختلالات فکری وروانی
cold war U جنگ تبلیغاتی وروانی
He has a ready pen. U قلم شیوا وروانی دارد
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
psychokinesis U عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
stilted U با اب وتاب
flame U تب وتاب
flames U تب وتاب
pomposity U اب وتاب
flatulent U پر اب وتاب
grandiosely U با اب وتاب
magniloquently U با اب وتاب
on stilts U با اب وتاب
grandiloquently U با اب وتاب
grandiose U پر اب وتاب
pompously U بااب وتاب
tumid U پراب وتاب
swaying U پیچ وتاب خوردن
writes U با اب وتاب شرح دادن
write U با اب وتاب شرح دادن
squishy U پیچ وتاب دار
to be in a g. U درتب وتاب بودن
To speak elaborately. U با آب وتاب صحبت کردن
squirm U پیچ وتاب خوردن
squirmed U پیچ وتاب خوردن
luxuriates U اب وتاب زیاد دادن
luxuriated U اب وتاب زیاد دادن
luxuriate U اب وتاب زیاد دادن
tumescent U پراب وتاب مطنطن
luxuriating U اب وتاب زیاد دادن
convolute U پیچ وتاب خوردن
squirms U پیچ وتاب خوردن
squirming U پیچ وتاب خوردن
squirmy U پرپیچ وتاب ولول خور
curlicue U چین وشکن یا پیچ وتاب خیال انگیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com