Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
epilimnion
U
اب لایه سطحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surficial swellings
U
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
services
U
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
U
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlay
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
media
U
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
U
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
delamination
U
لایه لایه شدن
delaminate
U
لایه لایه شدن
delamination
U
لایه لایه کردن
delamination
U
لایه لایه شدگی
interlayer
U
لایه بین دو لایه
argillite
U
خاک رس لایه لایه
lamination
U
لایه لایه سازی
topsoil
U
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
surfaces
U
سطحی
sketchiest
U
سطحی
sketchily
U
سطحی
sketchy
U
سطحی
sketchier
U
سطحی
surfaced
U
سطحی
superficial
U
سطحی
surface
U
سطحی
shallows
U
کم اب سطحی
planar
U
سطحی
shallow foundation
U
پی سطحی
low level
U
سطحی
shallow
U
کم اب سطحی
shallowest
U
کم اب سطحی
superficiality
U
سطحی
decahedral
U
ده سطحی
shallower
U
کم اب سطحی
acrotic
U
سطحی
skin-deep
<idiom>
U
سطحی
skin deep
U
سطحی
surface water
U
اب سطحی
evaporation
U
تبخیر سطحی
adsorption
U
کشش سطحی
surface tensity
U
کشش سطحی
interfacial tension
U
کشش سطحی
adsorption
U
جذب سطحی
interfacial force
U
کشش سطحی
low level winds
U
بادهای سطحی
multi level
U
چند سطحی
blanket grouting
U
تزریق سطحی
bounding mine
U
مین سطحی
polyhedral
U
چند سطحی
area load
U
بار سطحی
pentahedral
U
پنج سطحی
adhesion
U
جاذبه سطحی
one level memory
U
حافظه یک سطحی
n level logic
U
منطق N سطحی
multilevel
U
چند سطحی
singe
U
سوختگی سطحی
singed
U
سوختگی سطحی
dodecahedral
U
دوازده سطحی
surfaces
U
سطحی جلادادن
dodecahedron
U
دوازده سطحی
extensive agriculture
U
کشاورزی سطحی
extensive cultivation
U
زراعت سطحی
superficially
U
بطور سطحی
flesh wound
U
زخم سطحی
ground swell
U
موج سطحی
formal logic
U
قضاوت سطحی
free moisture
U
رطوبت سطحی
surfaced
U
سطحی جلادادن
singeing
U
سوختگی سطحی
adsorbent
U
جاذب سطحی
singes
U
سوختگی سطحی
impact burst
U
ترکش سطحی
horizontal curve
U
پیچ سطحی
hexahedron
U
جسم شش سطحی
hexahedral
U
مکعب شش سطحی
floating mine
U
مین سطحی
heptahedral
U
هفت سطحی
surface
U
سطحی جلادادن
smattering
U
دانش سطحی
top soil
U
خاک سطحی
surface irrigation
U
ابیاری سطحی
surface inflow
U
اب سطحی ورودی
surface evaporation
U
تبخیر سطحی
pier
U
پایه و سطحی
piers
U
پایه و سطحی
surface dressing
U
پوشش سطحی
surface drains
U
زهکشهای سطحی
surface detection
U
راداراکتشافی سطحی
surface detection
U
اکتشاف سطحی
surface creep
U
خزیدن سطحی
surface erosion
U
فرسایش سطحی
surface corrosion
U
خوردگی سطحی
surface contact rectifier
U
یکسوکننده سطحی
surface charge
U
بار سطحی
surface burst
U
ترکش سطحی
two level store
U
انباره دو سطحی
surface moisture
U
رطوبت سطحی
trihedral
U
سه روی سه سطحی
surface width
U
عرض سطحی
surface treatment
U
روکش سطحی
surface treatment
U
اسفالت سطحی
surface treatment
U
اندود سطحی
surface tension
U
کشش سطحی
surface targets
U
هدفهای سطحی
surface soil
U
خاک سطحی
surface reverbration
U
برگشتهای سطحی
surface outflow
U
اب سطحی خروجی
surface ornament
U
تزیینات سطحی
topdress
U
سطحی ریختن
surface burning
U
احتراق سطحی
sorption
U
جذب سطحی
split-level
U
چند سطحی
surface treatment
U
عملیات سطحی
statical moment
U
لنگر سطحی
sheet washing
U
فرسایش سطحی
surface leakage
U
نشت سطحی
skin effect
U
اثر سطحی
suface wind
U
باد سطحی
adhesion
U
کشش سطحی پیوستگی
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
multilevel sort
U
ترتیب چند سطحی
superficiality
U
دانش سطحی بیمایگی
octahedron
U
جسم هشت سطحی
scorches
U
بطور سطحی سوختن
scorch
U
بطور سطحی سوختن
adhesion
U
کشش سطحی دوسیدگی
to skim ones the news
U
به اخبارنگاهی سطحی کردن
density of surface charge
U
چگالی بار سطحی
skims
U
بطور سطحی خواندن
skimmed
U
بطور سطحی خواندن
skim
U
بطور سطحی خواندن
surface integral
U
انتگرال سطحی
[ریاضی]
sciolistic
U
دارای اطلاعات سطحی
topdress
U
بطور سطحی پاشیدن
carburize
U
سخت گرداندن سطحی
hard face
U
سخت کردن سطحی
crazing
U
ترک برداری سطحی
Band-Aid
U
چارهی سطحی و موقتی
adsorb
U
جذب سطحی کردن
adhesion force
U
نیروی کشش سطحی
singes
U
بطور سطحی سوختن
case harden
U
سخت گردانی سطحی
singeing
U
بطور سطحی سوختن
hard surfacing
U
سخت گردانی سطحی
singed
U
بطور سطحی سوختن
subsurface navigation
U
ناوبری زیر سطحی
singe
U
بطور سطحی سوختن
hokum
U
نمایش سطحی وبد
surface decarburization
U
کربن گیری سطحی
Band-Aids
U
چارهی سطحی و موقتی
hard surface
U
سخت کردن سطحی
case hardening
U
سخت گردانی سطحی
antisurface
U
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
surface fusion welding
U
جوشکاری ذوبی سطحی
magnetic surface charge
U
بار سطحی مغناطیسی
hydrology
U
بررسی ابهای سطحی
runoff coefficient
U
ضریب جریان سطحی
puppy love
U
عشق سطحی و زودرس
heptahedron
U
جسم هفت سطحی
in a perfunctory manner
U
بطور سرسری یا سطحی
carboard architecture
U
[مدل طراحی با سطحی صاف]
once-over
<idiom>
U
یک نگاه سطحی به کسی انداختن
multi level planning
U
برنامه ریزی چند سطحی
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
subaerial
U
واقع در قسمت سطحی خاک
street inlet
U
دریچه ورود فاضلاب سطحی
hard facing alloy
U
الیاژ سخت گردانی سطحی
maximum surface temperature
U
درجه حرارت سطحی حداکثر
skim sweeping
U
پاک کردن سطحی مینها
base surge
U
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
skimmer
U
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
sciolist
U
دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
sciolism
U
اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
salt bath case hardening
U
سخت گردانی سطحی حمام نمک
kitsch
U
پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
kopfring
U
حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
chireugi
U
ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
weisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
wisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
ground glass
U
نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
generatrix
U
نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
bedrock
U
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
provine
U
لایه
ribband
U
لایه
lamellar
U
لایه لایه
substrate
U
لایه
layer line
U
خط لایه
lamellose
U
لایه لایه
stuffless
U
بی لایه
padding
U
لایه
layer
U
لایه
course
U
لایه
coursed
U
لایه
courses
U
لایه
bed
U
لایه
strata
U
لایه ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com