Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cocooning
U
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
aircraft arresting complex
U
وسایل مهار هواپیما
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
splint
U
وسایل شکسته بندی
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
accountable cryptomaterial
U
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
airborne alert
U
اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
packing
U
روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
compartment marking
U
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflaging
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
salvage
U
اوراق کردن وسایل
salvages
U
اوراق کردن وسایل
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
mounting
U
سوار کردن وسایل
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
directing
U
اداره کردن روانه کردن وسایل
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
cannibalized
U
محل اوراق کردن وسایل
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
cannibalises
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalising
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalize
U
محل اوراق کردن وسایل
camouflaged
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
پنهان کردن وسایل جنگی
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cannibalised
U
محل اوراق کردن وسایل
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
cannibalizes
U
محل اوراق کردن وسایل
hoisted
U
بلند کردن وسایل سنگین
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
hoists
U
بلند کردن وسایل سنگین
camouflaging
U
پنهان کردن وسایل جنگی
hoist
U
بلند کردن وسایل سنگین
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
camouflage
U
پنهان کردن وسایل جنگی
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
stacks
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
stacked
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
crashingly
U
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
crash
U
سقوط کردن هواپیما
change over
U
عوض کردن
[هواپیما]
crashed
U
سقوط کردن هواپیما
crash-lands
U
سقوط کردن هواپیما
crashing
U
سقوط کردن هواپیما
crash land
U
سقوط کردن هواپیما
cocooning
U
رنگ کردن هواپیما
crash-landed
U
سقوط کردن هواپیما
crashes
U
سقوط کردن هواپیما
crash-land
U
سقوط کردن هواپیما
sync
U
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
sync
U
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
take off
U
برداشتن پرواز کردن هواپیما
aborting
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
turn off guidance
U
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
aborted
U
سقوط کردن موشک یا هواپیما
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
airlifts
U
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
picketing
U
شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
airlift
U
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifted
U
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifting
U
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
sick
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
sickest
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
ramps
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
parking
U
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
wrecks
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
ramp
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
wreck
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
steering
U
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
rig
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com