Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
galvanised
U
ابکاری فلزی کردن
galvanises
U
ابکاری فلزی کردن
galvanising
U
ابکاری فلزی کردن
galvanize
U
ابکاری فلزی کردن
galvanizes
U
ابکاری فلزی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
plate
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
Other Matches
plating
U
روکشی با سیم و زر و غیره ابکاری فلزی
bonderize
U
ابکاری کردن
cadminum plate
U
ابکاری کادمیومی کردن
electroplate
U
فلز اب داده ابکاری کردن
electroplated
U
فلز اب داده ابکاری کردن
electroplates
U
فلز اب داده ابکاری کردن
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
plating
U
ابکاری
copper plate
U
ابکاری مس
electroplating
U
ابکاری
bathed
U
حمام ابکاری
electric steel
U
فولاد ابکاری
electroplating
U
ابکاری الکتریکی
nickel plating
U
ابکاری نیکل
bath
U
حمام ابکاری
plating dynamo
U
دینام ابکاری
electro plating
U
ابکاری فلزات به کمک برق
birdcage
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
metallizo
U
فلزی کردن
metal
U
فلزی کردن
metals
U
فلزی کردن
chimney-crane
U
[میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
dimpling
U
پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
flans
U
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flan
U
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
lap
U
جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
lock
U
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
locks
U
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lapped
U
جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
blowout disc
U
دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
snap swivel
U
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
lion heart
U
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
kopfring
U
حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
fusion welding
U
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
rack
U
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
bimetallic
U
دو فلزی
metalloid
U
فلزی
cladding
U
اب فلزی
metal rule
U
خط کش فلزی
metallic
U
فلزی
monometallism
U
یک فلزی
metal ornament
پولک فلزی
strap
U
تسمه فلزی
hard ware
U
فروف فلزی
gratling
U
نرده فلزی
sheet
U
ورق فلزی
sheet piling
U
سپر فلزی
pannikin
U
فنجان فلزی
buckles
U
تسمه فلزی
cleat
U
تسمه فلزی
minted money
U
پول فلزی
thimbles
U
چشمی فلزی
carcase
U
اسکلت فلزی
metallic filament
U
افروزه فلزی
clasp
U
گره فلزی
metallic bond
U
پیوند فلزی
metallic circuit
U
مدار فلزی
thimble eye
U
چشمی فلزی
metallic arc
U
قوس فلزی
protective plating
U
حفاظ فلزی
buckled
U
تسمه فلزی
shim
U
لایی فلزی
cable
U
طناب فلزی
galvanised
U
اب فلزی دادن
clasping
U
گره فلزی
galvanises
U
اب فلزی دادن
nonmetallic
U
غیر فلزی
clasps
U
گره فلزی
metal ware
آلات فلزی
galvanize
U
اب فلزی دادن
galvanising
U
اب فلزی دادن
galvanizes
U
اب فلزی دادن
ladder scaffold
U
داربست فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
flitter
U
پولک فلزی
buckle
U
تسمه فلزی
tip staff
U
عصای سر فلزی
armature
U
میله فلزی
cabled
U
طناب فلزی
lapping head
U
سمبه فلزی
cladding
U
روکش فلزی
clasped
U
گره فلزی
metal ware
ضرف فلزی
straps
U
تسمه فلزی
bimetallic wire
U
سیم دو فلزی
lockers
U
کابینت فلزی
stave
U
نوار فلزی
ribbon
U
نوار فلزی
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
ribbons
U
نوار فلزی
metal coat
U
روکش فلزی
non metallic
U
غیر فلزی
hollow ware
U
ادوات فلزی
metal rod
میله فلزی
strategic concentration by rail
U
نشرمسکوکات فلزی
locker
U
کابینت فلزی
scaffolds
U
داربست فلزی
metallic soap
U
صابون فلزی
metallic luster
U
جلای فلزی
try square
U
گونیای فلزی
metallic packing
U
لایی فلزی
aneroid barometer
U
جوسنج فلزی
metal type tube
U
لامپ فلزی
metallic packing
U
پوشش فلزی
all metal type tube
U
لامپ فلزی
truss bridge
U
پل اسکلت فلزی
aneroid
U
جوسنج فلزی
metallic paints
U
رنگهای فلزی
marlinspike
U
پاروی فلزی
metal lath
U
شبکه فلزی
wire mesh
U
شبکه فلزی
brummagem
U
مسکوک فلزی
titanium
U
عنصر فلزی
metal
جسم فلزی
sheets
U
ورق فلزی
metal industries
U
صنایع فلزی
metallic conduction
U
رسانش فلزی
metals
U
جسم فلزی
scaffold
U
داربست فلزی
bimetalism
U
سیستم دو فلزی
thimble
U
چشمی فلزی
metal lamp
U
لامپ فلزی
metallic currency
U
پول فلزی
metallic electrode
U
الکترود فلزی
washers
U
انواع واشر فلزی
billy
U
نوعی کتری فلزی
billies
U
نوعی کتری فلزی
washer
U
انواع واشر فلزی
surface plate
U
تراز فلزی یا اهنی
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
ferrule
U
بست فلزی زدن
ferrules
U
بست فلزی زدن
electrical metallic tubing
U
لوله برقی فلزی
symmetallism
U
سیستم دو فلزی مختلط
tungsten
U
فلزی از جنس کروم
cabled
U
مفتول فلزی بافته
thimbles
U
لوله فلزی کوتاه
thimble
U
حلقه فلزی شیاردار
heavy plate
U
ورق فلزی سنگین
thimbles
U
حلقه فلزی شیاردار
hardwareman
U
فروشنده افزارواسباب فلزی
thimble
U
لوله فلزی کوتاه
metalic arch welding
U
جوش قوسی فلزی
cable
U
مفتول فلزی بافته
invar struts
U
قطعات فلزی ضد انبساط
dag
U
نوک فلزی بندکفش
structures
U
ساختمان اسکلت فلزی
chock
U
چشمی فلزی روی پل
luggage net
U
باربند فلزی مشبک
metal sheathing
U
پوشش کاری فلزی
metal cutting saw
اره فلزی
[ابزار]
plate
U
صفحه فلزی ورقه
metal cone tube
U
لامپ مخروطی فلزی
wire
U
هادی فلزی نازک
plates
U
صفحه فلزی ورقه
bemetallic thermometer
U
گرماسنج زوج فلزی
metal sheathing
U
روکش کاری فلزی
tin hat
U
کلاه خود فلزی
metal filament
[رشته مارپیچ فلزی]
wires
U
هادی فلزی نازک
structure
U
ساختمان اسکلت فلزی
structuring
U
ساختمان اسکلت فلزی
metal planting
U
روکش کاری فلزی
bushing
U
استر برنجی یا فلزی
metal gauze
U
بافت توری فلزی
metal foil
ورق نازک فلزی
building steel lathing
U
اسکلت فلزی ساختمان
accessory shoe
صفحه فلزی ضمائم
reverse side of metal work
U
پشت کار فلزی
strategic concentration by rail
U
سیستم پولی فلزی
metal slitting saw
U
اره قدکن فلزی
Crittal windows
U
[پنجره لولادار فلزی]
intermetallic compounds
U
ترکیبات بین فلزی
bimetallic standard
U
پایه پولی دو فلزی
incandescent metallic oxid cathode
U
کاتد اکسید فلزی
mesh reinforcement
U
ارماتور مشبک فلزی
oarlock
U
جایگاه فلزی پارو
perforated metal basket
U
سبد فلزی مشبک
metal stamping
قالب گیری فلزی
aglet
U
نوک فلزی بندکفش
organometallic compound
U
ترکیب الی فلزی
templates
U
قالب چوبی یا فلزی
template
U
قالب چوبی یا فلزی
bimetallism
U
نظام پولی دو فلزی
spacer disk
U
استوانه توپر فلزی
reinforced grillage
U
ارماتور مشبک فلزی
martensite
U
ماده فلزی سخت وشکننده
enamel plaque
U
لوحه فلزی میناکاری شده
well curbing
U
صفحه فلزی که در چاه می اندازند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com