English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impregnation U ابستن سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with young U ابستن
biggest U ابستن
enceinte U ابستن
gravid U ابستن
bigger U ابستن
big U ابستن
big with child U ابستن
pergnant U ابستن
expectant U ابستن
gravida U زن ابستن
gravida U ابستن
in the family way U ابستن
in pup U ابستن
great- U ابستن
great U ابستن
greatest U ابستن
in fawn U ابستن
impregnant U ابستن
in calf U ابستن
pregnant U ابستن
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
heavier U ابستن باردار
heavies U ابستن باردار
impregnant U ابستن کننده
engenders U ابستن شدن
engendering U ابستن شدن
cow in calf U گاو ابستن
heavy U ابستن باردار
impregnating U ابستن کردن
engender U ابستن شدن
impregnate U ابستن کردن
anticipant U ابستن باردار
heaviest U ابستن باردار
conceiving U ابستن شدن
conceives U ابستن شدن
conceived U ابستن شدن
conceive U ابستن شدن
with child U ابستن حامله
engendered U ابستن شدن
fertilizers U ابستن کننده
fertilizer U ابستن کننده
insemination U ابستن کردن
lime U ابستن کردن
coneive U ابستن شدن
fertilisers U ابستن کننده
impregnates U ابستن کردن
to get with child U ابستن کردن
limes U ابستن کردن
impregnability U استواری ابستن نشدنی
fecundate U ابستن کردن گشنیدن
pregnability U قابلیت ابستن شدن
the mare is in foal U مادیان ابستن است
gestate U ابستن بودن حمل کردن
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
estrus U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
knock up U ابستن کردن ناراحت کردن
knock-ups U ابستن کردن ناراحت کردن
inseminates U ابستن کردن باردار کردن
inseminating U ابستن کردن باردار کردن
inseminated U ابستن کردن باردار کردن
knock-up U ابستن کردن ناراحت کردن
inseminate U ابستن کردن باردار کردن
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualised U تک سازی
individualises U تک سازی
individualization U تک سازی
individualising U تک سازی
individuation U تک سازی
retortion U کج سازی
retortion U خم سازی
pavements U کف سازی
local anasthesia U سر سازی
repk lection U پر سازی
padding U له سازی
truncation U بی سر سازی
deflexion U خم سازی
flection U خم سازی
individualize U تک سازی
bridge building U پل سازی
stylization U مد سازی
idolization U بت سازی
compaction U تو پر سازی
pavement U کف سازی
individualizes U تک سازی
bridgework U پل سازی
flooring U کف سازی
individualizing U تک سازی
individualized U تک سازی
displacement U جانشین سازی
inculcation U جایگیر سازی
denudation U برهنه سازی
die making U حدیده سازی
denaturation U مصنوعی سازی
nationalization U ملی سازی
depletion U تهی سازی
discolourment U بدرنگ سازی
divestment U بی بهره سازی
industrialization U صنعتی سازی
divestiture U برهنه سازی
packing U فشرده سازی
wording U عبارت سازی
equality gate U برابر سازی
enthralment U بنده سازی
divestiture U بی بهره سازی
defeasance U باطل سازی
assimilation U همگون سازی
emulation U نمونه سازی
assimilation U درون سازی
die shop U حدیده سازی
arching U طاق سازی
dwelling construction U خانه سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
smoothing U صاف سازی
detersion U پاک سازی
emulsification U امولسیون سازی
derichment U رقیق سازی
duplexing U مضاعف سازی
milling U ارد سازی
rejuvenation U جوان سازی
dilution U رقیق سازی
domestication U اهلی سازی
deprival U بی بهره سازی
elution U پاکیزه سازی
eversion U واژگون سازی
forgery U صورت سازی
histogenesis U بافت سازی
horology U ساعت سازی
hymnography U سرود سازی
ichnography U زمینه سازی
curtailment U کوتاه سازی
image formation U تصویر سازی
immortalization U جاوید سازی
mutilation U معیوب سازی
separating U جدا سازی
stripping U برهنه سازی
solution U چاره سازی
forgery U سند سازی
forgeries U صورت سازی
forgeries U سند سازی
harmonization U هم اهنگ سازی
heterodyne reception U زنه سازی
solutions U چاره سازی
abbreviations U کوته سازی
abbreviation U کوته سازی
inflexion U خم سازی خمیدگی
infuriation U خشمگین سازی
inspissation U غلیظ سازی
intensification U پر قوت سازی
inurement U معتاد سازی
invalidation U باطل سازی
irksomeness U کسل سازی
wearisomeness U کسل سازی
irreticence U فاش سازی
inebriation U مست سازی
individuation U جدا سازی
replacements U جانشین سازی
replacement U جانشین سازی
extinction U خاموش سازی
incavation U پوک سازی
inceration U موم سازی
individualization U منفرد سازی
reconstructions U دوباره سازی
vaporization U بخار سازی
simulations U فاهر سازی
evisceration U تهی سازی
simulations U همانند سازی
simulations U شبیه سازی
reduction U ساده سازی
fumigation U ضد عفونی سازی
foundation materials U مصالح پی سازی
feminization U مونث سازی
oscillations U نوسان سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com