Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cumulo nimbus
U
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cumulous
U
مانند ابرهای متراکم
chemosphere
U
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
bow string truss
U
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
fracto cumulus
U
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
microspacing
U
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
design heuristics
U
راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
excessive
U
بسیار یا بزرگ
colossal
U
بسیار بزرگ
ultra-
U
در معنای بسیار بزرگ
megalopolis
U
شهر بسیار بزرگ
biblical proportions
U
به اندازه بسیار زیاد
[بزرگ]
super
U
بسیار خوب بزرگ اندازه
very large data base
U
پایگاه داده بسیار بزرگ
very large scale integration
U
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
leather back
U
لاک پشت بسیار بزرگ دریایی که پوست کاسه اش مانندچرم است
notobranchiate
U
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
augmentative
U
متراکم شونده متراکم کننده
stratosphere
U
استراتوسفر
stratosphere
U
لایه استراتوسفر جوی
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
stratopause
U
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
aggregates
U
متراکم متراکم ساختن
aggregate
U
متراکم متراکم ساختن
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
reflecting nebulas
U
ابرهای بازتابنده
high cloud
U
ابرهای مرتفع
low cloud
U
ابرهای کم ارتفاع
magellanic clouds
U
ابرهای ماژلانی
medium cloud
U
ابرهای متوسط
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
scattered clouds
U
ابرهای پراکنده
[هواشناسی]
crankcase upper half
U
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
he is a stranger to me
U
بنظرم میرسد
it seem to me
U
بنظرم میرسد
it occurs to me that
U
بنظرم میرسد که
me seems
U
بنظرم میرسد
tortoise shell
U
پوست ابرهای لاک پشت دریایی
nimbostratus
U
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
meseems
U
چنین بنظرم میرسد
He sounds angry.
U
او عصبانی به نظر میرسد.
it sounds false
U
دروغ بنظر میرسد
we learnt from london that
U
از لندن خبر میرسد
he looks brave
U
او شجاع بنظر میرسد
methinks
U
بنظرم چنین میرسد
loury
U
دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
mammatus
U
ابرهای کومولوس بابرجستگیهای اونگی در سطح تحتانی
lowery
U
دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
pondweed
U
بکجور جلبک که در استخرهابهم میرسد
it seems to me he is lying
U
بنظرم میرسد دروغ میگوید
tidewater
U
اب جزر ومد که بخشکی میرسد
cumulus mammatus
U
ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
cirrocumulus
U
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
clapboard
U
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
spalls
U
تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
piece goods
U
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
clapboards
U
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
pip squeak
U
نارنجکی که صدای ان مانندPIP-SQUEAK بگوش میرسد
self feeder
U
ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
limbers
U
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
liquid crystal display colour pigmented
U
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
upper limit
U
حد فوقانی
uppers
U
فوقانی
top
U
فوقانی
upper
U
فوقانی
superjacent
U
فوقانی
cirro cumulus
U
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus
U
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
fish story
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
upper beam
U
تیر فوقانی
top layer
U
لایه فوقانی
top edge
U
لبه فوقانی
upper bowl
U
جام فوقانی
topstone
U
سنگ فوقانی
top die
U
حدیده فوقانی
top view
U
نمای فوقانی
the upper storey
U
طبقه فوقانی مخ
superstratum
U
طبقه فوقانی
capital
U
فوقانی راسی
superstructures
U
ساختمان فوقانی
superstructure
U
ساختمان فوقانی
cirro status
U
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
field commands
U
قسمتهای رزمی
sang banshin
U
قسمتهای دست
administrative services
U
قسمتهای اداری
military services
U
قسمتهای نظامی
weapon troops
U
قسمتهای ادوات
innards
U
قسمتهای داخلی
signal services
U
قسمتهای مخابراتی
superstructures
U
روساخت بنای فوقانی
superstructure
U
روساخت بنای فوقانی
fan light
U
پنجره کوچک فوقانی
freeboard
U
بدنه فوقانی ناو
skysail
U
بادبان فوقانی کشتی
mesocline
U
لایه فوقانی مزوسفر
upside
U
قسمت بالایی فوقانی
furnace dome
U
قسمت فوقانی کوره
furnace top
U
قسمت فوقانی کوره
upper room
U
بالاخانه اطاق فوقانی
roundhouse
U
عرشه فوقانی کشتی
top hamper
U
اتصالات فوقانی ناو
pile head
U
قسمت فوقانی شمع
head gate
U
دریچه فوقانی کانال
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
in other sectors
U
در قسمتهای دیگر جبهه
syntax
U
هم اهنگی قسمتهای مختلف
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
modular
U
دارای قسمتهای کوچک
alate
U
دارای قسمتهای جناحی
reserve components
U
قسمتهای احتیاط ارتش
header
U
قسمت فوقانی اجر کله
headers
U
قسمت فوقانی اجر کله
poop deck
U
عرشه کوچک فوقانی کشتی
altar-slad
U
[سنگ رویه فوقانی محراب]
turf
U
طبقه فوقانی خاک مرغزار
hurricane deck
U
عرشه سبک فوقانی کشتی
uppish
U
باد در خیشوم انداز فوقانی
altar-stone
U
[سنگ رویه فوقانی محراب]
upstairs
U
دراشکوب بالا ساختمان فوقانی
acropodium
U
سطح فوقانی پای پرندگان
services
U
قسمتهای اداری ادارات نظامی
pare
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
weed
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pares
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
comparmentalize
U
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
bowdlerization
U
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
adnexa
U
قسمتهای متصل بهم زائده
anisometric
U
دارای قسمتهای غیر متقارن
weeded
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
taffrail
U
قسمت فوقانی ومسطح عقب کشتی
head board
U
تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
fastigium
U
راس قسمت فوقانی بطن چهارم
top of the loom
U
قسمت بالایی یا فوقانی دار
[قالی]
stratosphere
U
طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
topsides
U
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
aurora
U
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
zero lash
U
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
gambusia
U
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
reconditions
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
hop stop and jump
U
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
recondition
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
check off list
U
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
waxed
U
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxes
U
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
wax
U
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
reddendo singula singulis
U
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
munnion
U
جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
adhesion
آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
upgrading
U
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
principal parts
U
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
mullion
U
جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
biconvex
U
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
compacting
U
متراکم
compact
U
متراکم
compacts
U
متراکم
agglomerative
U
متراکم
compacted
U
متراکم
dense
U
متراکم
densest
U
متراکم
cumulative
U
متراکم
compressed
U
متراکم
leak proof
U
متراکم
compactness
U
متراکم
accumulated
U
متراکم
cumulative distribution
U
متراکم
cumulous
U
متراکم
denser
U
متراکم
threads
U
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread
U
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
lymphmatosis
U
ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
ozonosphere
U
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
jibstay
U
قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
voluminous
U
متراکم انبوه
jams
U
متراکم کردن
jam
U
متراکم کردن
compresses
U
متراکم کردن
incompact
U
غیر متراکم
densify
U
متراکم کردن
accumulated capital
U
سرمایه متراکم
compress
U
متراکم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com