Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it was no part of my plan
U
ابداجزو طرح یا نقشه من نبود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
he did the wrong thing
U
نبود
it was nothing short of
U
کم از.....نبود
if i had thought of that
U
نبود
lack of incentive
U
نبود انگیزه
I was scared stiff. I had my heart in my mouth.
U
دل تو دلم نبود
no offences was meant
U
توهین نبود
it wasnot for noyhing that
U
بی خود نبود که
he did not dislike itŠt.
U
بی میل نبود
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
he was proof against harm
U
اسیب بردار نبود
it was all quiet in london
U
درلندن خبری نبود
once upon a time
U
یکی بودیکی نبود
it was no better
U
هیچ بهتر نبود
there was no mail to day
U
امروز پست نبود
it did not profit me
U
مرا سودمند نبود
it was an incorrect procedure
U
جریانش درست نبود
he was not inclined to go
U
مایل برفتن نبود
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
he did not dislike itŠt.
U
ولی بی میل هم نبود
there was not a soul
U
ذی نفسی انجا نبود
it was not p to do that
U
کردن انکارمصلحت نبود
I had completely forgotten .
U
هیچ یادم نبود
i'm sure i did not mean it
U
باور کنیدمقصودم این نبود
He was I'll advised to quit (resign).
U
صلاحش نبود که استعفا ء دهد
There wasnt a thing to eat.
U
هیچ چیز نبود که بخوریم
It wasnt much of a dinner .
U
زیاد شام مهمی نبود
that is no new
U
اینکه خبر تازهای نبود
Nobody was there but me.
U
هیچکسی غیر از من آنجا نبود.
Unfortunately it was not to be .
U
متأسفانه قسمت نشد ( نبود)
neither report was correct
U
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
it was beneath my notice
U
شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
She wasn't any too pleased about his idea.
U
او
[زن]
در مورد ایده او
[مرد]
خیلی خوشحال نبود.
he was in a good temper
U
توی غیظ نبود خلقش بجا بود
The food was not fit to eat.
U
غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
It was warm , but not hot .
U
هوا گرم بود ولی داغ نبود
that was a quasi war
U
جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
parapherna
U
بخشی از دارایی زن که جزوجهیزیه نبود بلکه در اختیارخود زن بود
It was an enjoyable performance, if less than ideal.
U
این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
else rule
U
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering.
U
حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
Once upon a time .
U
یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
he was nothing of an expert
U
هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
the well was a bad producer
U
ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
he that will not when he may when he will he shall have nay
<proverb>
U
چون توانستم ندانستم چه سود چون بدانستم توانستم نبود
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
schemed
U
نقشه
scheme
U
نقشه
mounted map
U
نقشه
draftsman
U
نقشه کش
plotted
U
نقشه
cartograph
U
نقشه
plotless
U
بی نقشه
plat
U
نقشه
planless
U
بی نقشه
plot
U
نقشه
plan view
U
نقشه کف
plots
U
نقشه
schemes
U
نقشه
drawing
U
نقشه
drawings
U
نقشه
cartographer
U
نقشه کش
charts
U
نقشه
charting
U
نقشه
map maker
U
نقشه کش
chart
U
نقشه
rambling
U
بی نقشه
charted
U
نقشه
cartographers
U
نقشه کش
draughtsmen
U
نقشه کش
program
U
نقشه
programs
U
نقشه
designers
U
نقشه کش
designer
U
نقشه کش
project
U
نقشه
visual aid
U
نقشه
plan
U
نقشه
outlines
U
نقشه
outlining
U
نقشه
planner
U
نقشه کش
plan
U
نقشه کف
planners
U
نقشه کش
tracer
U
نقشه کش
models
U
نقشه
maps
U
نقشه
map
U
نقشه
projects
U
نقشه
projected
U
نقشه
modelled
U
نقشه
modeled
U
نقشه
model
U
نقشه
draughtsman
U
نقشه کش
outline
U
نقشه
design
U
نقشه
draftsmen
U
نقشه کش
designs
U
نقشه
plans
U
نقشه کف
tracers
U
نقشه کش
plans
U
نقشه
outlined
U
نقشه
hydrographic
U
نقشه اب نگاری
installation plan
U
نقشه ی نصب
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
brodmann's map
U
نقشه برودمن
cognitive map
U
نقشه شناختی
cadastral map
U
نقشه استراتژیکی
chart desk
U
میز نقشه
hydrographic chart
U
نقشه دریایی
bi margin format
U
نقشه دو حاشیهای
power struggle
U
نقشه تهاجمی
base map
U
نقشه مادر
index map
U
نقشه عکسی
index map
U
نقشه راهنما
hyerograph
U
نقشه بارندگی
base map
U
نقشه مبنا
battle map
U
نقشه جنگی
indifference map
U
نقشه بی تفاوتی
battle pin
U
سنجاق نقشه
base map
U
نقشه پایگاه
approval of plan
U
تصویب نقشه
key map
U
نقشه راهنما
chart series
U
سری نقشه ها
interconnection scheme
U
نقشه ی اتصال
constant helm plan
U
نقشه زیگزاگ
construction drowling
U
نقشه کارگاهی
contour map
U
نقشه برجسته
detail drawing
U
نقشه جزئیات
to make plans
U
نقشه ریختن
control map
U
نقشه مادر
to forge out plans
U
نقشه ریختن
cadastral map
U
نقشه ثبتی
energy pattern
U
نقشه انرژی
chartography
U
ترسیم نقشه
chartography
U
نقشه کشی
designment
U
نقشه کشی
geographic map
U
نقشه جغرافیایی
map
U
نقشه
[جغرافیا]
general plan
U
نقشه عمومی
general plan
U
نقشه کلی
floor plan
U
نقشه اشکوب
map compilation
U
تالیف نقشه
detail drawing
U
نقشه تفصیلی
relief map
U
نقشه برجسته
original map
U
نقشه مادر
star chart
U
نقشه ستارگان
original map
U
نقشه اصلی
operation map
U
نقشه عملیات
operation map
U
نقشه عملیاتی
stereotaxic atlas
U
نقشه مغز
nautical chart
U
نقشه دریایی
nautical chart
U
نقشه دریانوردی
my cake is dough
U
نقشه ام باطل شد
storage map
U
نقشه حافظه
mercator chart
U
نقشه مرکاتور
memory mapping
U
نقشه حافظه
memory map
U
نقشه حافظه
mapwise
U
نقشه وار
situation map
U
نقشه وضعیت
site plan
U
نقشه محل
relief emboss
U
نقشه برجسته
process chart
U
نقشه عملیات
power play
U
نقشه تهاجمی
polar diagram
U
نقشه قطبی
plat
U
نقشه مسطحه
schematic diagram
U
نقشه رادیو
plat
U
قطعه نقشه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com