English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
significance U معنای مخصوص دارد
biased U آنچه اریب دارد
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
desktop U آنچه در بالا میز قرار دارد
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
atto U معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
smiley U فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
classing U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
classes U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
smacks U مزه مخصوصی داشتن
privilege U امتیاز مخصوصی اعطاکردن
smack U مزه مخصوصی داشتن
adhoc ویژه امر مخصوصی
to smack [of] U مزه مخصوصی داشتن
smacked U مزه مخصوصی داشتن
functions U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
hairdos U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
hairdo U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
function U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
functioned U مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
adm 0 U موشک مخصوصی که روی هواپیمای ب- 25 سوار شده است
oilite bushing U بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
cant U باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
built-in U تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
cleaned U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleanest U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleans U دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
non- U در معنای نه
negatives U به معنای
negative U به معنای
mono- U در معنای تک یا یک
pre- U در معنای پیش از
kilo U در معنای یک هزار
denotation U معنای صریح
kilos U در معنای یک هزار
inter- U در معنای بین
n U در معنای نانو
mini- U در معنای کوچک
positive U در معنای بله
connotations U معنای ضمنی
pre U در معنای پیش از
anti- U به معنای "مخالف "
connotation U معنای ضمنی
implication U معنای ضمنی
sub- U در معنای کمتر
implications U معنای ضمنی
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
nimbus U وندی به معنای باران زا
atto U پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
quad U در معنای چهار بار
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
nimbuses U وندی به معنای باران زا
nano U پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
suffixix U لفظ معنای الحاقی
micro- U در معنای یک میلیونیوم واحد
g U در معنای یک هزار میلیون
tera U پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
quads U در معنای چهار بار
nano U پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
hecto U پیشوندی به معنای یکصد
micro- U در معنای خیلی کوچک
semi- U در معنای نصف یا بخش
ultra- U در معنای بسیار بزرگ
adding U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
bookmark U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
Briefcase utility U در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
bookmarks U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
adds U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
add U فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
semantics U معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
counter- U پیشوندی به معنای مخالف یاضد
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
pico U پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
super- U در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
N.A U مخفف به معنای غیر قابل اجرا
kara U به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
m U علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
fullest U کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
full U کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
RTFM U خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
clevis bolt U پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
handshaking U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
com U پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
authentic U آنچه درست است
knowledge U آنچه دانسته است
auxiliaries U آنچه کمک میکند
auxiliary U آنچه کمک میکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
constants U آنچه تغییر نمیکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
lightweights U آنچه سنگین نیست
contiguous U آنچه اثر می گذارد
used U آنچه جدید نیست
protective U آنچه حافظت میکند
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
incoming U آنچه از خارج می آید
producing U آنچه تولید میکند
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
controllable U آنچه قابل کنترل است
transportable U آنچه قابل حمل است
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
extensible U آنچه قابل گسترش است
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
variables U آنچه قابل تغییر است
variable U آنچه قابل تغییر است
efficient U آنچه که خوب کار میکند
availability U آنچه به آسانی بدست آید
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
third U آنچه بعد از دومین می آید
unedited U آنچه ویرایش نشده است
computable U آنچه قابل محاسبه است
malfunctions U آنچه درست کار نکند
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
removable U آنچه قابل جابجایی است
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
round U آنچه در دایره حرکت میکند
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
flexible U آنچه قابل تغییر است
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunction U آنچه کامل کار نکند
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
finished U آنچه کامل شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com