Perdic | آنچه تابعهای متعددی دارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	multifunction U	آنچه تابعهای متعددی دارد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	biased U	آنچه اریب دارد
	significantly U	آنچه معنای مخصوصی دارد
	ambiguous U	آنچه دو معنای ممکن دارد
	distant U	آنچه در محلی قرار دارد
	relevant U	آنچه ارتباط مهمی دارد
	significant U	آنچه معنای مخصوصی دارد
	What costs little is little esteemed . <proverb> U	آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
	centralized U	آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
	desktop U	آنچه در بالا میز قرار دارد
	transients U	آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
	transient U	آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
	primitive U	تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
	classing U	در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
	classes U	در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
	class U	در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
	best fit U	1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
	classed U	در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
	universal receiver U	گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
	Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U	به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
	scalar U	متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
	ACD U	سیستم تلفن خاص که میتواند تماسهای متعددی را مدیریت کند و آنها را طبق دستورات برنامه ریزی شده در پایگاه داده ها هدایت کند
	Whatsoever U	هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
	fastest U	آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
	fasted U	آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
	fast U	آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
	fasts U	آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
	. The car is gathering momentum. U	اتوموبیل دارد دور بر می دارد
	Walls have ears <idiom> U	دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
	labor theory of value U	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
	zero insertion force socket	[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
	enclave economices U	اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
	walls here ears U	دیوار موش دارد موش گوش دارد
	lightweights U	آنچه سنگین نیست
	protective U	آنچه حافظت میکند
	constant U	آنچه تغییر نمیکند
	producing U	آنچه تولید میکند
	auxiliaries U	آنچه کمک میکند
	previous U	آنچه زودتر رخ میدهد
	the above was a summary	آنچه دربالا گفته شد
	contiguous U	آنچه اثر می گذارد
	the long and the short of it <idiom>	آنچه گفتنی است
	circulating U	آنچه به راحتی می چرخد
	exclusive U	آنچه شامل نمیشود
	authentic U	آنچه درست است
	incoming U	آنچه از خارج می آید
	auxiliary U	آنچه کمک میکند
	lightweight U	آنچه سنگین نیست
	circular U	آنچه در یک دایره می چرخد
	unwanted U	آنچه لازم نیست
	used U	آنچه جدید نیست
	knowledge U	آنچه دانسته است
	circulars U	آنچه در یک دایره می چرخد
	constants U	آنچه تغییر نمیکند
	clear U	آنچه به سادگی فهمیده میشود
	extensible U	آنچه قابل گسترش است
	flexible U	آنچه قابل تغییر است
	residual U	آنچه در پشت سر باقی می ماند
	comparable U	آنچه قابل مقایسه نیست
	variable U	آنچه قابل تغییر است
	unedited U	آنچه ویرایش نشده است
	transportable U	آنچه قابل حمل است
	clearer U	آنچه به سادگی فهمیده میشود
	clearest U	آنچه به سادگی فهمیده میشود
	clears U	آنچه به سادگی فهمیده میشود
	exchangeable U	آنچه قابل تغییر است
	expandable U	آنچه قابل گسترش باشد
	availability U	آنچه به آسانی بدست آید
	variables U	آنچه قابل تغییر است
	value U	آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
	prior U	آنچه قبلاگ رخ داده است
	finished U	آنچه کامل شده است
	irretrievable U	آنچه قابل بازگشت نیست
	quantifiable U	آنچه قابل شمارش است
	dependent U	آنچه به دلیلی متغیر است
	controllable U	آنچه قابل کنترل است
	computable U	آنچه قابل محاسبه است
	chargeable U	آنچه قابل شارژ است
	common U	آنچه اغلب اتفاق میافتد
	commoners U	آنچه اغلب اتفاق میافتد
	commonest U	آنچه اغلب اتفاق میافتد
	audible U	آنچه قابل شنیدن است
	visible U	آنچه قابل دیدن است
	valuing U	آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
	values U	آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
	identities U	آنچه کسی یا چیزی است
	identity U	آنچه کسی یا چیزی است
	hidden U	آنچه قابل دیدن نیست
	approximating U	آنچه تقریبا درست است
	movable U	آنچه قابل حرکت است
	interchangeable U	آنچه قابل تغییر است
	recognizable U	آنچه قابل تشخیص است
	recognizably U	آنچه قابل تشخیص است
	convertible U	آنچه قابل تبدیل است
	convertibles U	آنچه قابل تبدیل است
	alterable U	آنچه قابل تغییر است
	differentials U	آنچه اختلاف را نشان میدهد
	electric U	آنچه با الکتریسیته کار میکند
	malfunctioned U	آنچه کامل کار نکند
	efficient U	آنچه که خوب کار میکند
	malfunction U	آنچه درست کار نکند
	malfunction U	آنچه کامل کار نکند
	Seldom seen soon forgotten . <proverb> U	از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
	characteristically U	آنچه مخصوص یا ویژه است
	characteristic U	آنچه مخصوص یا ویژه است
	malfunctioned U	آنچه درست کار نکند
	malfunctions U	آنچه درست کار نکند
	requirements U	آنچه مورد نیاز است
	differential U	آنچه اختلاف را نشان میدهد
	continual U	آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
	simplest U	آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
	simple U	آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
	third U	آنچه بعد از دومین می آید
	thirds U	آنچه بعد از دومین می آید
	normal U	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
	relative U	آنچه با دیگری مقایسه شود
	malfunctions U	آنچه کامل کار نکند
	malfunctioning U	آنچه خوب کار نکند
	maskable U	آنچه نادیده گرفتنی است
	simpler U	آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
	preformatted U	آنچه فرمت شده باشد
	What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U	آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
	What must be must be . <proverb> U	آنچه باید بشود خواهد شد .
	round U	آنچه در دایره حرکت میکند
	removable U	آنچه قابل جابجایی است
	immediate U	آنچه یکباره اتفاق افتد
	roundest U	آنچه در دایره حرکت میکند
	durable U	آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
	selectable U	آنچه قابل انتخاب باشد
	Except what is mentioned in paragraph 3. U	باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
	I spoke my mind. U	آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
	blind U	آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
	addressable U	آنچه قابل آدرس دهی است
	blinded U	آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
	predefined U	آنچه قبلا معرفی شده است
	magnetic U	آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
	specifying U	بیان واضح آنچه نیاز است
	payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
	additional U	آنچه جمع شده یا اضافه است
	successive U	آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
	damaged U	آنچه آسیب یا رنج دیده است
	inactive U	آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
	available U	آنچه قابل دستیابی یا خرید است
	undetected U	آنچه تشخیص داده نشده است
	ambiguity U	آنچه به روشنی تعریف نشده است
	ambiguities U	آنچه به روشنی تعریف نشده است
	synchronous U	آنچه همان با دیگری اجرا شود.
	blinds U	آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
	heuristic U	آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
	contents U	محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
	accidental U	آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
	accessible U	آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
	specify U	بیان واضح آنچه نیاز است
	specifies U	بیان واضح آنچه نیاز است
	complete U	آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
	impulsive U	آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
	hand-held U	آنچه قابل نگهداری در دست است
	incompatible U	ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
	selective U	آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
	desktop U	آنچه روی میز انجام میشود
	magnet U	آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
	magnets U	آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
	erasable U	آنچه قابل پاک شدن است
	completed U	آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
	completes U	آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
	adjacent U	آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
	continuous U	آنچه بدون توقف ادامه یابد
	preventive U	آنچه مانع رویدادن چیزی شود
	pre U	آنچه قبلا توافق شده است
	pre- U	آنچه قبلا توافق شده است
	optional U	آنچه قابل انتخاب شدن باشد
	selectively U	آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
	unauthorized U	آنچه باید مجوز داشته باشد
	completing U	آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
	logical U	آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
	unconditional U	آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
	downloadable U	آنچه قابل بار کردن است
	easy to use U	آنچه قابل فهم و انجام باشد
	alternates U	آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
	alternated U	آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
	alternate U	آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
	frequent U	آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
	frequented U	آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
	frequenting U	آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
	frequents U	آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
	simultaneous U	آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
	unique U	آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
	uniquely U	آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
	special U	آنچه متفاوت یا غیر عادی است
	original U	آنچه اول استفاده یا ساخته شود
	originals U	آنچه اول استفاده یا ساخته شود
	user U	آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
	visuals U	آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
	visual U	آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
	He lost everything that was dear to him. U	آنچه برایش عزیز بود از دست داد
	sensitive U	آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
	visually U	آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
	extras U	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
	alternatives U	آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
	natives U	رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
	game U	آنچه برای لذت و آرامش بازی شود