Total search result: 202 (15 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
local U |
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند |
 |
 |
locals U |
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
symbolic U |
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند |
 |
 |
symbolically U |
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند |
 |
 |
virtual U |
مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود |
 |
 |
dead U |
آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند |
 |
 |
background U |
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند |
 |
 |
backgrounds U |
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند |
 |
 |
constant U |
آنچه تغییر نمیکند |
 |
 |
constants U |
آنچه تغییر نمیکند |
 |
 |
incompatible U |
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند |
 |
 |
inactive U |
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود |
 |
 |
defective U |
خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند |
 |
 |
down U |
مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند |
 |
 |
locals U |
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند |
 |
 |
local U |
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند |
 |
 |
ro U |
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند |
 |
 |
fasted U |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
 |
 |
fast U |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
 |
 |
fastest U |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
 |
 |
fasts U |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
 |
 |
defacto recognition U |
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند |
 |
 |
uart U |
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند |
 |
 |
standalone U |
سیستمی که مستقل کار میکند |
 |
 |
module U |
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند |
 |
 |
modules U |
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند |
 |
 |
epos U |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
 |
 |
producing U |
آنچه تولید میکند |
 |
 |
protective U |
آنچه حافظت میکند |
 |
 |
auxiliary U |
آنچه کمک میکند |
 |
 |
auxiliaries U |
آنچه کمک میکند |
 |
 |
roundest U |
آنچه در دایره حرکت میکند |
 |
 |
electric U |
آنچه با الکتریسیته کار میکند |
 |
 |
efficient U |
آنچه که خوب کار میکند |
 |
 |
round U |
آنچه در دایره حرکت میکند |
 |
 |
powers U |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
 |
 |
powering U |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
 |
 |
power U |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
 |
 |
powered U |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
 |
 |
fields U |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
 |
 |
fielded U |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
 |
 |
field U |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
 |
 |
magnets U |
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند |
 |
 |
selectively U |
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند |
 |
 |
logical U |
آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند |
 |
 |
magnet U |
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند |
 |
 |
selective U |
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند |
 |
 |
operate U |
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند |
 |
 |
interactive U |
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند |
 |
 |
operated U |
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند |
 |
 |
operates U |
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند |
 |
 |
sensitive U |
آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند |
 |
 |
combinational U |
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند |
 |
 |
automatics U |
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند |
 |
 |
automatic U |
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند |
 |
 |
interfaces U |
کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند |
 |
 |
feep U |
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند |
 |
 |
interface U |
کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند |
 |
 |
interfaces U |
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند |
 |
 |
interface U |
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند |
 |
 |
alphageometric U |
که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند |
 |
 |
down line processor U |
پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند |
 |
 |
X. U |
استاندارد CCITT که ارتباط بین ترمینال و شبکه تنظیم بسته برقرار میکند |
 |
 |
electronics U |
استانداردی که سیگنالهای واسط رامعرفی میکند. نرخ ارسال و نیرو برای اتصال ترمینال ها به مودم ها |
 |
 |
client U |
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد |
 |
 |
VT terminal emulation U |
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند |
 |
 |
clients U |
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد |
 |
 |
transistor U |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
 |
 |
transistors U |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
 |
 |
SGML U |
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند |
 |
 |
direct coupled transistor logic U |
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند |
 |
 |
eia U |
استانداردی که سیگنالهای واسط را تعریف میکند و نیز نرخ ارسال و قدرتی که برای ارتباط ترمینال به مودم ها به کار می رود |
 |
 |
jingo U |
کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند |
 |
 |
atomic U |
ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند |
 |
 |
pos U |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند |
 |
 |
linking U |
تابع نرم افزاری کوچک که بخشهای برنامه را به هم ترکیب میکند تا به عنوان یک واحد اجرا شوند |
 |
 |
convertor U |
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند |
 |
 |
converter U |
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند |
 |
 |
operational U |
آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است |
 |
 |
digital U |
آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند |
 |
 |
multidrop circuit U |
شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها |
 |
 |
multi window editor U |
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان |
 |
 |
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U |
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى . |
 |
 |
ansi U |
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است |
 |
 |
best fit U |
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده |
 |
 |
enterprise network U |
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد |
 |
 |
paperless U |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
 |
 |
teleprinters U |
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال |
 |
 |
teleprinter U |
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال |
 |
 |
split screen U |
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد |
 |
 |
split-screen U |
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد |
 |
 |
blue book U |
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند |
 |
 |
wireless network U |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
 |
 |
use and occupation U |
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند |
 |
 |
titles U |
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن |
 |
 |
title U |
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن |
 |
 |
negative acknowledgement U |
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد |
 |
 |
aux U |
در DOS اختصار پورت یادرگاه کمکی است که پورت ارتباطات را در DOS به عنوان پیش فرض استفاده میکند |
 |
 |
analog U |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
 |
 |
mail server U |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
 |
 |
eponym U |
عنوان دهنده عنوان مشخص |
 |
 |
Whatsoever U |
هرچه [هر آنچه] [آنچه ] |
 |
 |
analogues U |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
 |
 |
analogue U |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
 |
 |
external U |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
 |
 |
externals U |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
 |
 |
doesn't U |
نمیکند |
 |
 |
dump U |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
 |
 |
it makees no difference U |
فرقی نمیکند |
 |
 |
it is secure U |
عیب نمیکند |
 |
 |
why does he not admit it U |
چراتصدیق نمیکند |
 |
 |
it makees no difference U |
تفاوتی نمیکند |
 |
 |
it is not in good workingorder U |
خوب کار نمیکند |
 |
 |
it is indifferent to me U |
برای من فرقی نمیکند |
 |
 |
static U |
که در زمان تغییر نمیکند. 2- |
 |
 |
broach U |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
 |
 |
broaches U |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
 |
 |
broached U |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
 |
 |
broaching U |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
 |
 |
fixes U |
رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند |
 |
 |
insulator U |
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند |
 |
 |
fix U |
رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند |
 |
 |
fixes U |
فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند |
 |
 |
insulators U |
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند |
 |
 |
fix U |
فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند |
 |
 |
it makes a t. difference U |
تفاوت خیلی زیادی نمیکند |
 |
 |
repeater U |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
 |
 |
inert U |
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند |
 |
 |
outages U |
مدت زمانی که سیستم کار نمیکند |
 |
 |
outage U |
مدت زمانی که سیستم کار نمیکند |
 |
 |
weedless U |
قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند |
 |
 |
sticking point U |
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند |
 |
 |
sticking points U |
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند |
 |
 |
The heating doesn't work. |
این سیستم گرمایشی کار نمیکند. |
 |
 |
The light doesn't work. |
این چراغ برق کار نمیکند. |
 |
 |
the face remains U |
مطلب همانست که هست فرق نمیکند |
 |
 |
The heating doesn't work. |
این سیستم حرارتی کار نمیکند. |
 |
 |
coast is clear <idiom> U |
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند |
 |
 |
deadbeat <idiom> U |
شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند |
 |
 |
chromometer U |
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند |
 |
 |
timberline U |
خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند |
 |
 |
landing zone U |
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند |
 |
 |
no parity U |
ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند |
 |
 |
infallibilist U |
کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند |
 |
 |
background processing U |
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند |
 |
 |
freeing U |
مستقل |
 |
 |
freelance U |
مستقل |
 |
 |
free U |
مستقل |
 |
 |
autonomic U |
مستقل |
 |
 |
sovereign U |
مستقل |
 |
 |
free-standing U |
مستقل |
 |
 |
sovereigns U |
مستقل |
 |
 |
exogenous U |
مستقل |
 |
 |
absolute |
مستقل |
 |
 |
frees U |
مستقل |
 |
 |
freed U |
مستقل |
 |
 |
absolutes U |
مستقل |
 |
 |
realty U |
مستقل |
 |
 |
independent U |
مستقل |
 |
 |
landed a U |
مستقل |
 |
 |
separate U |
مستقل |
 |
 |
solo U |
مستقل |
 |
 |
stand alone U |
مستقل |
 |
 |
mavericks U |
مستقل |
 |
 |
maverick U |
مستقل |
 |
 |
separated U |
مستقل |
 |
 |
autocratic U |
مستقل |
 |
 |
solos U |
مستقل |
 |
 |
separates U |
مستقل |
 |
 |
nonlinear U |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
 |
 |
non impact printer U |
که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند |
 |
 |
jus ex injuria non oritur U |
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند |
 |
 |
stbtitle U |
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله |
 |
 |
garrison house U |
ساخلو مستقل |
 |
 |
single unit U |
یکان مستقل |
 |
 |
to stand by oneself U |
مستقل بودن |
 |
 |
stand alone computer U |
کامپیوتر مستقل |
 |
 |
entities U |
موسسه مستقل |
 |
 |
explanatory variable U |
متغیر مستقل |
 |
 |
entities U |
موجودیت مستقل |
 |
 |
argument U |
متغیر مستقل |
 |
 |
device independence U |
مستقل از دستگاه |
 |
 |
autonomous variable U |
متغیر مستقل |
 |
 |
autonomous operation U |
عملیات مستقل |
 |
 |
machine independent U |
مستقل از ماشین |
 |
 |
independent equations U |
معادلات مستقل |
 |
 |
autonomous consumption U |
مصرف مستقل |
 |
 |
separate U |
یکان مستقل |
 |
 |
stand on one's own two feet <idiom> U |
مستقل بودن |
 |
 |
arguments U |
متغیر مستقل |
 |
 |
separated U |
یکان مستقل |
 |
 |
detached U |
ستون مستقل |
 |
 |
separates U |
یکان مستقل |
 |
 |
entity U |
موسسه مستقل |
 |
 |
context free U |
مستقل از متن |
 |
 |
autocracy U |
حکومت مستقل |
 |
 |
independent state U |
دولت مستقل |
 |
 |
absolutes U |
مستقل استبدادی |
 |
 |
separate company U |
گروهان مستقل |
 |
 |
self goverment U |
حکومت مستقل |
 |
 |
semi independent U |
نیمه مستقل |
 |
 |
independency U |
کشور مستقل |
 |