Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alternate
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
prosodemic
U
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamically
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
peripheral
U
آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
interchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
variables
U
آنچه قابل تغییر است
alterable
U
آنچه قابل تغییر است
variable
U
آنچه قابل تغییر است
flexible
U
آنچه قابل تغییر است
exchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
relocatable
U
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
alternately
U
تغییر از یکی به دیگری
converted
U
تغییر چیزی به دیگری
converts
U
تغییر چیزی به دیگری
converting
U
تغییر چیزی به دیگری
convert
U
تغییر چیزی به دیگری
batches
U
این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
batch
U
این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
fix
U
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes
U
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
fish fag
U
زن بدزبان یابد دهان
fast moving stock
U
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
the old p should be continued
U
رویه پیش بایدادامه یابد
CSLIP
U
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
estate in reversion
U
هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
pipelines
U
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
pipeline
U
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
ox fly
U
یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
overnight
U
مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
static economy
U
اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
Appetite comes with eating.
<proverb>
U
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
wash in
U
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
west coast computer faire
U
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
outdent
U
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
rarefaction
U
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
prototypes
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
backward chaining
U
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
half life period
U
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
i/o
U
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average propensity to save
U
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
mercantilists
U
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
expansion card
U
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
used
U
آنچه جدید نیست
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
producing
U
آنچه تولید میکند
protective
U
آنچه حافظت میکند
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
knowledge
U
آنچه دانسته است
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
authentic
U
آنچه درست است
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
unwanted
U
آنچه لازم نیست
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
biased
U
آنچه اریب دارد
incoming
U
آنچه از خارج می آید
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
recognizable
U
آنچه قابل تشخیص است
recognizably
U
آنچه قابل تشخیص است
quantifiable
U
آنچه قابل شمارش است
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
approximating
U
آنچه تقریبا درست است
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
hidden
U
آنچه قابل دیدن نیست
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
identity
U
آنچه کسی یا چیزی است
movable
U
آنچه قابل حرکت است
visible
U
آنچه قابل دیدن است
convertible
U
آنچه قابل تبدیل است
finished
U
آنچه کامل شده است
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
availability
U
آنچه به آسانی بدست آید
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
normal
U
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
prior
U
آنچه قبلاگ رخ داده است
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
identities
U
آنچه کسی یا چیزی است
convertibles
U
آنچه قابل تبدیل است
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
maskable
U
آنچه نادیده گرفتنی است
residual
U
آنچه در پشت سر باقی می ماند
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
dependent
U
آنچه به دلیلی متغیر است
selectable
U
آنچه قابل انتخاب باشد
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
transportable
U
آنچه قابل حمل است
thirds
U
آنچه بعد از دومین می آید
removable
U
آنچه قابل جابجایی است
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
differentials
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
audible
U
آنچه قابل شنیدن است
durable
U
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
efficient
U
آنچه که خوب کار میکند
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
round
U
آنچه در دایره حرکت میکند
roundest
U
آنچه در دایره حرکت میکند
continual
U
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
differential
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
unedited
U
آنچه ویرایش نشده است
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
characteristically
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
controllable
U
آنچه قابل کنترل است
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
characteristic
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
immediate
U
آنچه یکباره اتفاق افتد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
frequents
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
undetected
U
آنچه تشخیص داده نشده است
incompatible
U
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
frequenting
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequent
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
accidental
U
آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
impulsive
U
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
unauthorized
U
آنچه باید مجوز داشته باشد
magnetic
U
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
centralized
U
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com