Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
is on the wane
U
رو بزوال یا نقصان می گذارد
decreasingly
U
چنانکه روبکاهش گذارد
it burnsto a white ach
U
چون می سوزدخاکسترسفیدباقی می گذارد
hig low jack
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
I ll pay him back in his own coin .
U
حقش را کف دستش خواهم گذارد
do split
U
ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
double pinochle
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
big four
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
golden gate
U
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
half worcester
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
bedpost
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
lily
U
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
lilies
U
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
feeders
U
مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
feeder
U
مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
incommunicability
U
چگونگی چیزی که نتوان بکسی گفت یا با اودرمیان گذارد
incommunicableness
U
چیزی که نتوان بکسی گفت یابا اودرمیان گذارد
personal service utility
U
کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
Nothing on earth will induce him to go there again.
اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد.
devisor
U
کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث
bot
U
بخشی که شروع فضای ضبط نوار مغناطیسی را علامت می گذارد
investors
U
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
investor
U
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
permanent structures
U
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
waifs
U
اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
salvoes
U
شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
salvo
U
شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fractional reserve banking
U
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
advisory lock
U
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
joint
U
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
ramdrive.sys
U
در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
goofy foot
U
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
prints
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
relative humidity
U
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
incoming
U
آنچه از خارج می آید
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
knowledge
U
آنچه دانسته است
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
unwanted
U
آنچه لازم نیست
used
U
آنچه جدید نیست
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
biased
U
آنچه اریب دارد
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
protective
U
آنچه حافظت میکند
producing
U
آنچه تولید میکند
authentic
U
آنچه درست است
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
immediate
U
آنچه یکباره اتفاق افتد
availability
U
آنچه به آسانی بدست آید
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
durable
U
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
thirds
U
آنچه بعد از دومین می آید
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
continual
U
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
differentials
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
efficient
U
آنچه که خوب کار میکند
characteristic
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
controllable
U
آنچه قابل کنترل است
exchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
transportable
U
آنچه قابل حمل است
maskable
U
آنچه نادیده گرفتنی است
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
removable
U
آنچه قابل جابجایی است
selectable
U
آنچه قابل انتخاب باشد
unedited
U
آنچه ویرایش نشده است
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
alterable
U
آنچه قابل تغییر است
dependent
U
آنچه به دلیلی متغیر است
audible
U
آنچه قابل شنیدن است
characteristically
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
normal
U
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
variable
U
آنچه قابل تغییر است
variables
U
آنچه قابل تغییر است
residual
U
آنچه در پشت سر باقی می ماند
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
visible
U
آنچه قابل دیدن است
identity
U
آنچه کسی یا چیزی است
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
identities
U
آنچه کسی یا چیزی است
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
flexible
U
آنچه قابل تغییر است
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
round
U
آنچه در دایره حرکت میکند
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
hidden
U
آنچه قابل دیدن نیست
prior
U
آنچه قبلاگ رخ داده است
convertible
U
آنچه قابل تبدیل است
recognizably
U
آنچه قابل تشخیص است
recognizable
U
آنچه قابل تشخیص است
interchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
quantifiable
U
آنچه قابل شمارش است
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
movable
U
آنچه قابل حرکت است
approximating
U
آنچه تقریبا درست است
finished
U
آنچه کامل شده است
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
roundest
U
آنچه در دایره حرکت میکند
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
convertibles
U
آنچه قابل تبدیل است
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
What costs little is little esteemed .
<proverb>
U
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
inactive
U
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
pre-
U
آنچه قبلا توافق شده است
magnetic
U
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
alternate
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
special
U
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
preventive
U
آنچه مانع رویدادن چیزی شود
I spoke my mind.
U
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
specify
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specifies
U
بیان واضح آنچه نیاز است
desktop
U
آنچه روی میز انجام میشود
downloadable
U
آنچه قابل بار کردن است
easy to use
U
آنچه قابل فهم و انجام باشد
erasable
U
آنچه قابل پاک شدن است
logical
U
آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
complete
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
desktop
U
آنچه در بالا میز قرار دارد
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
pre
U
آنچه قبلا توافق شده است
uniquely
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
unique
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
addressable
U
آنچه قابل آدرس دهی است
Except what is mentioned in paragraph 3.
U
باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
original
U
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
originals
U
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
completing
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
frequented
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguity
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
undetected
U
آنچه تشخیص داده نشده است
magnets
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
optional
U
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
unauthorized
U
آنچه باید مجوز داشته باشد
impulsive
U
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
incompatible
U
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
blinds
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
frequents
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
blinded
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
frequenting
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
magnet
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
frequent
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
available
U
آنچه قابل دستیابی یا خرید است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com