English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
up to <idiom> U آماده شیطنت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
devilship U شیطنت
diablerie U شیطنت
devilhood U شیطنت
diablery U شیطنت
elfishness U شیطنت
satanism U شیطنت
monkey trick U شیطنت
devitry U شیطنت
archness U شیطنت
mischievousness U شیطنت
devilment [British E] U شیطنت
shenanigan U شیطنت
to play the d. U شیطنت کردن
mischevously U از روی شیطنت
mischief U اذیت شیطنت
slyer U شیطنت امیز
naughtily U از روی شیطنت
slier U شیطنت امیز
he means mischief U مقصودش شیطنت
monkeys U شیطنت کردن
archly U از روی شیطنت
monkey U شیطنت کردن
naughtiness U شیطنت بدذاتی
slyest U شیطنت امیز
sly U شیطنت امیز
sliest U شیطنت امیز
waggery U شوخی شیطنت امیز
he intends mischief U مقصودش شیطنت است
slyness U روبه بازی شیطنت
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
to be up to something U شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
to get [be] up to mischief U شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
to do something wrong U شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
at one's fingertips <idiom> U آماده
able آماده
make arrangements U آماده کردن
make preparations U آماده کردن
make provisions U آماده کردن
up in arms <idiom> U آماده حمله
get ready <idiom> U آماده شدن از
in arms <idiom> U آماده جنگیدن
handshaking U آماده دریافت
give-and-take U آماده به توافق
take up arms <idiom> U آماده جنگیدن
accessible آماده پذیرایی
set out <idiom> U آماده سفرشدن
here goes nothing <idiom> U آماده شروع
accommodate آماده کردن
in the pipeline [Colloquial] U در آماده سازی
red alerts U حالت آماده باش
in store <idiom> U آماده بوقوع پیوستن
dinner etc. is served U غذا آماده است
cold U بدون آماده بودن
at someone's beck and call <idiom> U همیشه آماده پذیرایی
colder U بدون آماده بودن
coldest U بدون آماده بودن
prone to do something آماده کردن برای
colds U بدون آماده بودن
red alert U حالت آماده باش
luncheon meat U گوشت پخته و آماده
to stand ready to [+ verb] U آماده بودن برای
promise the moon <idiom> U آماده انجام کار
to stand ready for [+ noun] U آماده بودن برای
preparations U آماده کردن چیزی
preparation U آماده کردن چیزی
go ahead <idiom> U آماده کار شدن
psyched up <idiom> U آماده انجام کار
get set <idiom> U آماده شروع شدن
up for grabs <idiom> U آماده رقابت شدن
fair game U طعمهی حاضر و آماده
to prepare [for] U آماده شدن [به یا برای]
retaking U آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
able آماده بودن آرایش دادن
retakes U آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
on call <idiom> U آماده برای ترک خدمت
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
hit the books <idiom> U برای کلاس آماده شدن
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
cast the first stone <idiom> U همیشه آماده جنگیدن است
As you are not ready ... U چونکه هنوز آماده نیستی...
Since you are not ready ... U چونکه هنوز آماده نیستی...
to prepare something U چیزی را آماده کردن [آشپزی]
prone to do something آماده برای کردن کاری
retake U آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
precompiled code U کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
to be in season [in heat] U آماده جفتگیری بودن [جانورشناسی]
retaken U آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
forthcoming <adj.> U آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
rework U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks U برای کاربرد مجدد آماده کردن
to set about دست بکاری زدن آماده کاری
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
standby U که در صورت خرابی آماده استفاده است
design development U آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
to dress [food] U آماده کردن [پختن] [غذا یا دسرت]
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
standbys U که در صورت خرابی آماده استفاده است
in the market for <idiom> U خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
to be on the verge [brink] of doing something <idiom> U آماده انجام کاری بودن [اصطلاح روزمره]
interleaving U به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
to be about to do something <idiom> U آماده انجام کاری بودن [اصطلاح روزمره]
to be on-call U در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
To stand at attention(ease). U بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
pages U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
paged U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
page U عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
I am prepared for any eventuality. U برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
on-call service U آماده برای ترک در خدمت [اصطلاح رسمی]
to square up U خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
clear U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearer U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
finished U متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
clearest U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
microprogram U مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
attended operation U فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
clears U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
To work on someone کسی را پختن [از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
opened U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
focus U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
action architecture U [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
contentions U مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
contention U مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
demands U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demanded U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focussing U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focussed U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
handshaking U سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
emptiest U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
print U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
empty U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
printed U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
mediums U رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
takedown U مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
cts U CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
empties U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptied U رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
prints U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
beta version U گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
preprocessor U نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
medium U رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
greasy wool U پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
dataset U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
processed silk U ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
feasibility U امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
lengths U تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
length U تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
buffer U استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
output U ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
outputs U ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
drivers U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
workspace U فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
takedown U حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
pre- U اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
pre U اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
microsoft U جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
Internet U می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
dos U نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
Internet U جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
opened U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
opens U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
expanded memory system U ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
beta test U گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
affirmative سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
cleaned U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cleanest U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleans U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
AT command set U حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com