Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 229 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
handshaking
U
آماده دریافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acknowledge
U
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledges
U
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledging
U
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
invite
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invites
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
busied
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
emptied
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empties
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptiest
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empty
U
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
length
U
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
lengths
U
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
ack
U
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
DSR
U
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
Other Matches
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
at one's fingertips
<idiom>
U
آماده
able
آماده
make preparations
U
آماده کردن
in the pipeline
[Colloquial]
U
در آماده سازی
here goes nothing
<idiom>
U
آماده شروع
accommodate
آماده کردن
make arrangements
U
آماده کردن
get ready
<idiom>
U
آماده شدن از
make provisions
U
آماده کردن
in arms
<idiom>
U
آماده جنگیدن
up to
<idiom>
U
آماده شیطنت
up in arms
<idiom>
U
آماده حمله
give-and-take
U
آماده به توافق
take up arms
<idiom>
U
آماده جنگیدن
accessible
آماده پذیرایی
set out
<idiom>
U
آماده سفرشدن
promise the moon
<idiom>
U
آماده انجام کار
preparations
U
آماده کردن چیزی
prone to do something
آماده کردن برای
in store
<idiom>
U
آماده بوقوع پیوستن
preparation
U
آماده کردن چیزی
up for grabs
<idiom>
U
آماده رقابت شدن
psyched up
<idiom>
U
آماده انجام کار
to stand ready for
[+ noun]
U
آماده بودن برای
to prepare
[for]
U
آماده شدن
[به یا برای]
get set
<idiom>
U
آماده شروع شدن
at someone's beck and call
<idiom>
U
همیشه آماده پذیرایی
red alerts
U
حالت آماده باش
red alert
U
حالت آماده باش
luncheon meat
U
گوشت پخته و آماده
dinner etc. is served
U
غذا آماده است
colds
U
بدون آماده بودن
coldest
U
بدون آماده بودن
cold
U
بدون آماده بودن
fair game
U
طعمهی حاضر و آماده
go ahead
<idiom>
U
آماده کار شدن
to stand ready to
[+ verb]
U
آماده بودن برای
colder
U
بدون آماده بودن
able
آماده بودن آرایش دادن
to prepare something
U
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
to be in season
[in heat]
U
آماده جفتگیری بودن
[جانورشناسی]
forthcoming
<adj.>
U
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
retakes
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retaken
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retake
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retaking
U
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
Since you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
As you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
prone to do something
آماده برای کردن کاری
precompiled code
U
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
cast the first stone
<idiom>
U
همیشه آماده جنگیدن است
hit the books
<idiom>
U
برای کلاس آماده شدن
on call
<idiom>
U
آماده برای ترک خدمت
reworks
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
design development
U
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
standby
U
که در صورت خرابی آماده استفاده است
standbys
U
که در صورت خرابی آماده استفاده است
in the market for
<idiom>
U
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
rework
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
to set about
دست بکاری زدن آماده کاری
finished
U
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
sixth form
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
sixth forms
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
to dress
[food]
U
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
to be on the verge
[brink]
of doing something
<idiom>
U
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
page
U
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
to be about to do something
<idiom>
U
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
It's time to prepare the meal.
U
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
interleaving
U
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
to be on-call
U
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
I am prepared for any eventuality.
U
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
on-call service
U
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
pages
U
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
paged
U
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
on tap
<adj.>
U
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
To stand at attention(ease).
U
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
microprogram
U
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
clear
U
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearer
U
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
attended operation
U
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
clearest
U
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clears
U
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
finished
U
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
collections
U
دریافت
synecdoche
U
هم دریافت
percipience
U
دریافت
collection
U
دریافت
sentience
U
دریافت
deliveries
U
دریافت
receptions
U
دریافت
apprehensions
U
دریافت
apprehension
U
دریافت
comprehensions
U
دریافت
transmission/reception of messages
U
دریافت
comprehension
U
دریافت
reception
U
دریافت
inception
U
دریافت
sensing
U
دریافت
discernment
U
دریافت
apperception
U
دریافت
receipts
U
دریافت
receipt
U
دریافت
receiving
U
دریافت
delivery
U
دریافت
mental perception
U
دریافت
demanded
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focussing
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
action architecture
U
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
focusses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
demands
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
contention
U
مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
contentions
U
مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
focuses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
handshaking
U
سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
focus
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
open
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
opened
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
focused
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
recipients
U
دریافت کنندگان
recipient
U
دریافت کننده
recipient
U
دریافت کنندگان
catcher's side
U
سمت دریافت
audio reception
U
دریافت صوتی
payee
U
دریافت کننده
draws
U
دریافت کردن
recipients
U
دریافت کننده
payees
U
دریافت کننده
getter
U
دریافت کننده
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
recover
U
دریافت کردن
recovering
U
دریافت کردن
recovers
U
دریافت کردن
pick up
<idiom>
U
دریافت کردن
pull down
U
دریافت کردن
receive
U
دریافت کردن
answer/originate
U
دریافت / ارسال
long distance reception
U
دریافت دور
collection of goods
U
دریافت کالا
recieve only
U
دریافت محض
acquire
U
دریافت کردن
acquires
U
دریافت کردن
acquiring
U
دریافت کردن
draw
U
دریافت کردن
collecting main
U
شبکه دریافت
recieve
U
دریافت کردن
come into
<idiom>
U
دریافت کردن
receivable
U
دریافت کردنی
recipiency
U
قوه دریافت
collecting of the current
U
دریافت جریان
percept
U
دریافت ادراکی
perception
U
دریافت احساس
receivers
U
متصدی دریافت
receiver
U
دریافت کننده
receivers
U
دریافت کننده
receiver
U
متصدی دریافت
perceptions
U
دریافت احساس
receives
U
دریافت کردن
reception
U
دریافت پذیرش
receptions
U
دریافت پذیرش
configured in
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
mediums
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
printed
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
preprocessor
U
نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
medium
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
greasy wool
U
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
streams
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
beta version
U
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
takedown
U
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
cts
U
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
prints
U
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
streamed
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
boost
U
کمک دریافت شده
payees
U
دریافت کننده پول
payees
U
دریافت کننده وجه
intuitions
U
کشف دریافت ناگهانی
sinks
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
receipts
U
رسید پیام دریافت شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com