Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
adventures
U
: درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
adventure
درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
Other Matches
to expose to sale
U
درمعرض فروش گذاشتن
expose
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
exposing
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
exposes
U
درمعرض گذاشتن نمایش دادن
aventurous
U
مخاطره طلب مخاطره امیز
prey
U
دستخوش ساختن طعمه کردن
to seek adventures
U
مخاطره جویی کردن
accident insurance
U
بیمه حوادث
goings on
U
اتفاقات حوادث
sequence of events
U
رشته حوادث
natural disaster
U
حوادث طبیعی بد
meteorgraph
U
حوادث جوی
accident prevention
U
پیشگیری از حوادث
the course of events
U
جریان حوادث
all risk insurance
U
بیمه تمام حوادث
march of events
U
جریان یا سیر حوادث
current of everts
U
روش یا جریان حوادث
eventfully
U
با داشتن حوادث و اتفاقات
meteoric phenomena
U
رویداها یا حوادث جوی
incidence rate
U
میزان حوادث و تصادفات
undergo
U
دستخوش
undergoes
U
دستخوش
undergoing
U
دستخوش
undergone
U
دستخوش
prey
U
دستخوش
natural phenomena
U
حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
act of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents).
U
اوضاع آبستن حوادث است
acts of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
dopester
U
پیش بینی حوادث سیاسی
peccable
U
دستخوش خطا
victim
U
دستخوش شکار
victims
U
دستخوش شکار
golden handshakes
U
دستخوش بازنشستگی
subject to the flood
U
دستخوش سیل
at the mercy of
U
در اختیار دستخوش
adrift
دستخوش طوفان
tosser
U
دستخوش امواج
golden handshake
U
دستخوش بازنشستگی
windblown
U
دستخوش باد
fatidic
U
وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
forecasts
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecast
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecasted
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
passive
U
دستخوش عامل خارجی
drift
U
دستخوش پیشامد بودن
drifting
U
دستخوش پیشامد بودن
drifts
U
دستخوش پیشامد بودن
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
drifted
U
دستخوش پیشامد بودن
passives
U
دستخوش عامل خارجی
underplot
U
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
obsessive
U
دستخوش یک فکر یامیل قوی
obsessively
U
دستخوش یک فکر یامیل قوی
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
acts of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
act of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
subjected
U
درمعرض
disposable
U
درمعرض
opens
U
درمعرض
prone
U
درمعرض
open
U
درمعرض
opened
U
درمعرض
subjecting
U
درمعرض
subject
U
درمعرض
subjects
U
درمعرض
victimized
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizing
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimised
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimises
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimising
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
planker
U
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
lay off
<idiom>
U
به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
visual
U
درمعرض دید
disposure
U
درمعرض گذاری
wind
U
درمعرض بادگذاردن
winds
U
درمعرض بادگذاردن
visually
U
درمعرض دید
exposures
U
درمعرض گذاری
exposure
U
درمعرض گذاری
breathy
U
درمعرض نسیم
visuals
U
درمعرض دید
susceptibility
U
درمعرض بودن
to hang by the eyelids
U
درمعرض خطربودن
disposal
U
مصرف درمعرض گذاری
bleaker
U
درمعرض بادسرد متروک
bleak
U
درمعرض بادسرد متروک
draughth
U
درمعرض جریان هوا
confiscable
U
درمعرض ضبط وتوقیف
susceptibility
U
درمعرض اسیب بودن
confiscatable
U
درمعرض ضبط وتوقیف
vulnerable
U
درمعرض اسیب در معرض
bleakest
U
درمعرض بادسرد متروک
exposure to cold
U
درمعرض سرما بودن
bleakly
U
درمعرض بادسرد متروک
solarize
U
درمعرض افتاب قراردادن
exhibit
U
درمعرض نمایش قراردادن
exhibits
U
درمعرض نمایش قراردادن
exhibited
U
درمعرض نمایش قراردادن
exhibiting
U
درمعرض نمایش قراردادن
to place on the market
U
درمعرض فروش قرار دادن
suns
U
درمعرض افتاب قرار دادن
to put on the market
U
درمعرض فروش قرار دادن
market
U
درمعرض فروش قرار دادن
sun
U
درمعرض افتاب قرار دادن
exposes
U
درمعرض اشعه قرار دادن
markets
U
درمعرض فروش قرار دادن
marketed
U
درمعرض فروش قرار دادن
sunning
U
درمعرض افتاب قرار دادن
sunned
U
درمعرض افتاب قرار دادن
expose
U
درمعرض اشعه قرار دادن
exposing
U
درمعرض اشعه قرار دادن
fix
U
کار گذاشتن نصب کردن ثابت کردن
fixes
U
کار گذاشتن نصب کردن ثابت کردن
hazards
U
مخاطره
death trap
U
پر مخاطره
risk
U
مخاطره
death traps
U
پر مخاطره
peril
U
مخاطره
hazarded
U
مخاطره
hazard
U
مخاطره
perils
U
مخاطره
hazarding
U
مخاطره
gadarene
U
در مخاطره
adventure
U
مخاطره
risky
U
پر مخاطره
menaces
U
مخاطره
adventures
U
مخاطره
venturous
U
پر مخاطره
riskiest
U
پر مخاطره
riskier
U
پر مخاطره
risked
U
مخاطره
menaced
U
مخاطره
menace
U
مخاطره
jeopardy
U
مخاطره
risks
U
مخاطره
risking
U
مخاطره
catastrophism
U
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
run into
<idiom>
U
اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lids
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid
U
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
perilous
U
مخاطره امیز
imperiling
U
در مخاطره انداختن
imperiled
U
در مخاطره انداختن
imperil
U
در مخاطره انداختن
adventurous
مخاطره طلب
adventuress
U
زن مخاطره طلب
imperilled
U
در مخاطره انداختن
at all hazard
U
با هر گونه مخاطره
risking
U
به مخاطره انداختن
endangered
U
به مخاطره انداختن
riskiness
U
مخاطره امیزی
precarious
<adj.>
U
مخاطره آمیز
imperilling
U
در مخاطره انداختن
adventures
U
ماجرا مخاطره
riskful
U
مخاطره امیز
endanger
U
به مخاطره انداختن
imperils
U
در مخاطره انداختن
endangering
U
به مخاطره انداختن
risked
U
به مخاطره انداختن
safety hazard
U
مخاطره ایمنی
risks
U
به مخاطره انداختن
risk
U
به مخاطره انداختن
endangers
U
به مخاطره انداختن
venturesome
U
مخاطره امیز
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
lodge
U
گذاشتن تسلیم کردن
lodged
U
گذاشتن تسلیم کردن
have
U
صرف کردن گذاشتن
having
U
صرف کردن گذاشتن
inserting
U
گذاشتن جاسازی کردن
lodges
U
گذاشتن تسلیم کردن
stead
U
گذاشتن حمایت کردن
deposits
U
: ته نشین کردن گذاشتن
cut
U
عبور کردن گذاشتن
lay down
U
فدا کردن گذاشتن
inserts
U
گذاشتن جاسازی کردن
deposit
U
: ته نشین کردن گذاشتن
cuts
U
عبور کردن گذاشتن
insert
U
گذاشتن جاسازی کردن
risking
U
مخاطره ریسک خطر
venturing
U
مخاطره معامله قماری
adventurously
U
باجرات مخاطره طلبی
risk
U
مخاطره ریسک خطر
hazardously
U
بطور مخاطره امیز
adventures
U
تجارت مخاطره امیز
brinkmanship
U
سیاست قبول مخاطره
risked
U
مخاطره ریسک خطر
venture capital
U
سرمایه مخاطره امیز
risks
U
مخاطره ریسک خطر
riskily
U
بطور مخاطره امیز
ventures
U
مخاطره معامله قماری
venture
U
مخاطره معامله قماری
perdue
U
ماموریت مخاطره امیز
to take
U
مخاطره معامله قماری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com